28 February 2006
رامین مولائی

مفدمتا به این وسیله به امید خان جان حبیبی نیا عرض سلام می رسانم، که هم در زمینه فیلم و سینما چند جانبه اهل بخیه تشریف دارد و هم این جانب را توسط ستون کاربران سایت دیدگاه مکلف فرموده است که به ملا نصرالدین اقتدا کنم.
1- مرحوم ملا نصرالدین کاری نبود که بلد نباشد؛ عینهو مقام معظم و "قانونی " رهبری. با این تفاوت که ملانصرالدین (یا آخوند دیگری از فک وفامیل و تخم و ترکه ان مرحوم) می توانست شایسته ترین و کم آزارترین کاندید ریاست ژوری فستیوال جهانی ولایت و فقاهت "جمهوری" آن چنانی میهنمان محسوب بشود، اما از بد حادثه عمرش قد نداد تا میوه های"بهار آزادی" را یک بدین جنگ و دو بدان چنگال ببلعد و آخر عمری مجبورشد برای امرار معاش همه کارها را امتحان کند؛ از جمله پنبه زدن. منتهی ملا درهفته فقط دو روز پنبه میزد . بالاخره از او پرسیدند "بقیه ایام هفته را چه می کنی؟"
" خیلی مشغولم، اصلا فرصت پیدا نمی کنم سرم را بخارانم"
" چرا ؟"
"دو روز پنبه می زنم و پنج روز پنبه از ریش می زدایم!
به همین دلیل و به دلیل این که بنده موهایم را در اسیاب سفید نکرده ام و به هزار و یک دلیل دیگر، تبریکی که عرض کرده ام، فقط شامل چند کلمه می شود . دلیل هزار و یکم این که آن آقائی که مرا "موظف" به "معذرتخواهی" معرفی میکند و "می داند" که منظورم چیست، خودش موظف است به آنها که نمی دانند توضیح بدهد که چرا طلبکاری این معذرت را به بعد از انتشار مفاله شخص ثالثی موکول فرموده است؛ چون "تبریک" مورد "بحث" ایشان یک هقته جلوتر از انتشارش در سایت دیدگاه ، در چند سایت دیگر هم منتشر شده بود و دریکی از وبلاگهای خودم: "زیرچتر چل تیکه"!
2- ظهور حکومت آخوندی در میهنمان و اختراع اینترنت در امریکای جهانخوار این "امکان" را برای بسیاری از ما "فراهم" آورد که به تبعید بیاییم و با بعضی هموطنانمان، که هرگز زیارتشان نکرده ایم و چه بسا هرگز انان را نبینیم "آشنا" شویم و دوستشان بداریم و از بعض دیگر هم میهنانمان که اصلا معلوم نیست در کدام کشور تشریف دارند، حرفهای درشت تحویل بگیریم. در این اوضاع و احوال ، بنده که شش تا وبلاگ دارم، به شیوه هر که برفش بیش بامش بیشتر، مداوما "حرفهای" ایمیلی آن چنان درشتی تحویل گرفته ام و می گیریم که "طلبکاری " آن آقا جلویشان لنگ می اندازد.
3 - ملا نصرالدین که تگرگ سر ش را شکسته بود، دسته هونگ را برداشت و به آسمان گفت اگر مردی سر دسته هونگ را بشکن.
در بالای "تبریک" (در وبلاگ " زیرچتر چل تیکه " که "ذیذگاه" لطف کرده و آدرسش زا در بخش "پیوند" های سایت دیدگاه ذکر فرموده است ) گزارشی نقل شده است از رادیو صدای آلمان (دویچه وله) اندر معرفی فیلم "افساید" و نمابش "افساید" در فستیوال برلین و عکس العمل تماشگران ایرانی و آلمانی "افساید" ( که همه شان به طور دسته جمعی نمی توانسته اند مغز خر خورده باشند و به طور دسته جمعی نمی توانند مامور جمهوری آخوندها محسوب بشوند) . گزارش آقای بهرام محبی کوتاه و دقیق است و " طلبگار " محترم، لطفا گزارش مختصر و مفید آقای مخبی را که چندین هرار و شنونده خواننده داشته است، نقل و نقد بفرماید تا همه مان تکلیفمان را بهتر بفهیم.
25 February 2006
چشم اندازحقوق بشری حکومت "خودی ها " / 45
اگرچه اعطا این جایزه به یک زن ایرانی برای ما افتخار آمیز بوده اما این امر مانع از این نخواهد شد که نقاط ضعف کاری ایشان را بیان نکنیم . به ویژه در شرایط فعلی که اولا ایشان به دلیل امکانات فراوان مالی سیاسی – امکان این را بدست آورده که نقض مکرر حقوق بشر را بیان کنند و ثانیا از طرف مجامع جهانی و سازمانهای مدافع حقوق بشر بعنوان یک مرجع موجه برای نحوه اجرای حقوق بشر در ایران شناخته شده درحالی که پیش از دریافت جایزه بعنوان یک حقوقدان عادی که حداکثر 25 روز زندانی کشیده بود . و در این مدت نیز با نوشتن یک توبه نام آزاد شده به حساب می آمد . و طبیعتا انتظاری نیز از او نبود بنابر این به دلایل بالا ، انتظارات از او افزایش یافته است در صورتیکه همواره در مصاحبه ها و سخنرانها و حتی مقالات و گزارشها ، مشاهده میکنیم که یک نوع محافظه کاری در پیش گرفته است .
او حتی از چند روز گذشته که شایعه اعدام حجت زمانی که با او اختلاف عقیدتی داریم دوست زندان ما مطرح و به همین لحاظ زندانیان سیاسی و بویژه خانواده اش درگیر یک جنگ روانی بوده اند . حتی یکبار هم پیگیر صحت وسقم اعلام ایشان نشده اند . و دراین باره ولو یک کلمه ، سخن نگفته اند و یا اعدام ایشان را محکوم نکرده اند .
آیا حجت زمانی بشر نیست ؟
ما مطمئن هستیم که او گزارشهای واقعی را به رهبران دولتهای غربی و نهادهای مدافع حقوق بشر نمیدهد بلکه گزارشهای او انحراحصی و خطی است بطوریکه ایشان از شخصیت مدافع حقوق بشری به لابی مدافع سه نفر دوستان خود که در خور احترام برای ما نیز هستند تنزل یافته است .
او حتی تا کنون سخن از کسانی که بیش از 27 سال از عمر خود را در زندان گذارده اند به زبان نیاورده است.
او هیچ گاه از دانشجویان زندانی و مبارزان سیاسی که چندین سال است در زندان بسر میبرد دفاعی نکرده است.
او حتی از امار زندانیان سیاسی آگاهی درستی ندارد و گمان کرده است که زندانی سیاسی یعنی فقط همان سه نفر هست که او وکالت آنها را بر عهده دارد . او حتی برای دریافت جایزه برای زندانیان سیاسی ، صرفا دوستان خود را مطرح میکنند و از افرادی که چندین بار پیش از دوستان دوستان او شکنجه و زندان را تحمل کرده اند و حتی محبوبیتی زیادی درپیش مردم دارند نامی نمیبرد .
آیا این اقدامات ، همان تبعیض و تحریف حقایق نیست ؟
چگونه است که برای دوست و موکلش که فقط شش ماه است به اتهام جاسوسی به زندان افتاده آن همه تلاش و تبلیغ میکند اما درباره افرادی که به دلیل مبارزه مسالمت آمیز ، با احکام سنگین چندین سال زیر شکنجه و زندانی بوده اند حتی یک کلمه هم سخن نمیگوید ! ایا این تبعیض وآپارتایدنیست!
چرا باید رهبران دولتهای غربی در آمریکا و اروپا و مجامع و نهادهای جهانی مدافع حقوق بشر تا این اندازه توسط چنین افرادمشکوک و تحریف کننده ای کانالیزه بشوند ؟ ایا ایران فقط سه زندانی سیاسی دارد ! چرا نباید ایشان درباره هشت اعدامی که هرلحظه امکان اعدام آنها وجود دارد حتی کلامی بر زبان برانند ؟ ایا این است ادعای عدالت خواهی و مدعی دفاع ازحقوق بشر ؟! متاسفانه چنین مینماید که رهبران دولتهای غربی اعم از اروپا و آمریکا به شدت تحت تاثیر اینگونه لابی های غیر منصف ومورد دار قرار گرفته اند .
چه بسا که از نحوه طرح دو، سه زندانی از طریق اعطای جوایز و تبلیغات سیاسی و سانسور سایر زندانیان سیاسی، این رفتار تبعیض آمیز قابل فهم باشد.
ضروری است تا هر ایرانی وطن پرست تلاش نماید تا این انتقاد نامه را به زبانهای زنده دنیا خصوصا انگلیسی ، المانی ، فرانسوی ، اسپانیولی و ... ترجمه نموده و آنرا به سمع ونظر رهبران و وزرای خارجه دولتهای غربی در اروپا خصوصا آمریکا و همچنین نهادها و سازمانهای مدافع حقوق بشری برسانند و آنرا در اختیار کلیه رسانه های گروهی بین المللی قرار دهند و از آنها بخواهند تا قویا این تبعیض و آپارتایدحقوق بشری را منعکس نمایند .
لازم به یاد آوری است که ما به زودی در مورد عملکرد و بیوگرافی خانم شیرین عبادی و بی اعتنائی ایشان به وظیفه و رسالت اساسی شان که دفاع از حقوق بشر بمعنای عام میباشد بیانیه ای شفاف و صادقانه صادر خواهیم نمود .
امضا کنندگان بیانیه عبارتند از :
ایران/ 5 اسفند 1384
24 February 2006
چشم اندازحقوق بشری حکومت "خودی ها " / 44
23 February 2006
چشم اندازحقوق بشری حکومت "خودی ها " / 43

به باور من، در اين ميان آن که عاقلانه عمل کرده دادگستری است...
اگر قوانين ايران در مقوله آزادی بيان نقص ها دارد – که دارد – موقع يادآوری آن وقتی نيست که دخترک جوانی گروگان سياست بازی ها و مصلحت انديشی ها و غيرت نمائی ها شده است.
حاج آ قا بهنو د سر-.. - دبیر دیگر
پنجشنبه ۴ اسفند ١٣٨۴ – ٢٣ فوريه ٢٠٠۶
http://behnoudonline.com/2006/02/060222_014219.shtml
درخشان به نظرم بسیار کار خوبی کرد که به تهران رفت موقع انتخابات و از فرصتی بهره برد تا اطلاعات خود را نو کند. کاش بقیه ای که درباره مملکتشان قلم می فرسایند این قدر به نو کردن اطلاعات خود اهمیت می دادند
حاج آ قا بهنو د سر-.. - دبیر دیگر
August 20, 2005
http://behnoudonline.com/2005/08/050820_009541.shtml
چشم اندازحقوق بشری حکومت "خودی ها " / 42

من از جمله پايه گذاران نظريه ولايت فقيه بودم . اما منظور از ولايت فقيه اين است كه ...حكومت بر اساس موازين اسلام اداره شود. پس بايد كسي در رأس باشد كه ايدئولوگ احكام و موازين اسلام باشد كه اين فرد زمام امور را در دست داشته باشد ... چون اگر بناست امر داير بشود مابين عالم و جاهل ، به حكم عقل عالم بر جاهل مقدم است…
آنچه ما ميخواهيم همان است كه آيت الله خميني فرمود
آيت الله العظمي منتظري
ایران ما
پنجشنبه ۴ اسفند ١٣٨۴ – ٢٣ فوريه ٢٠٠۶
http://iranema-online.org/talk/files/003925.php
21 February 2006
چشم اندازحقوق بشری حکومت "خودی ها " / 40

مديرعامل و مديران خبرگزاري كار ايران (ايلنا) ...با سيدمحمد خاتمي، رييس مؤسسه بينالمللي گفتوگوي فرهنگها و تمدنها ديدار كردند.
رييسجمهوري سابق ايران ...اوضاع سياسي كشور را بسيار حساس خواند و افزود: مدل جمهوري اسلامي مطابق قانون اساسي مورد تأييد حضرت امام (ره) بوده است و لذا همين بايد ملاك باشد، اميدواريم تشكيل مجلس خبرگان رهبري، در آينده نتيجهاش تقويت معيارهايي باشد كه امام (ره) بيانگر و مروج آن بودند.

دوشنبه اول اسفند ١٣٨۴ – ٢٠ فوريه ٢٠٠۶
http://www.ilna.ir/shownews.asp?code=283171&code1=1
همه چیز را آماده کنیم، سالهای سخت زندگی در میان کوتوله ها را بگذرانیم و به چهار سال بعد فکر کنیم که خاتمی دوباره بیاید
ا.ن
http://news.gooya.com/nabavi/archives/034393.php
20 February 2006
چشم اندازحقوق بشری حکومت "خودی ها " / 39

محمود آخوندي در گفتوگو با خبرنگار "ايلنا"، با بيان اينكه مجلس خبرگان رهبري بايد افرادي با سلايق و تفكرات مختلف را شامل شود، گفت: در مجلس خبرگان بايد افرادي از قشرهاي مختلف حضور داشته باشند چرا كه نميتوان مسائل مملكت را به دست يك طيف خاص از جامعه سپرد
امروز ا.ن لاین
شنبه ٢۹ بهمن ١٣٨۴ – ١٨ فوريه ٢٠٠۶
http://www.emrouz.info/archives/2006/02/02134_3.php
اين پيشنهاد پر از هيچ است! ( يادداشت روز )
پيشنهاد حضور افراد غيرمجتهد در مجلس خبرگان رهبري… ظرفيت لازم براي تبديل شدن به يك چالش جدي را ندارد و … كمترين نتيجه آن، مي تواند تأكيد غيرقابل ترديد بر ضرورت شرط اجتهاد براي نمايندگان مجلس خبرگان رهبري باشد.
پيشنهاد دهندگان …معتقدند در اين مجلس بايد افرادي با تخصص هاي برجسته در امور سياسي، اجتماعي، اقتصادي، نظامي و... نيز عضويت داشته باشند …
و اما در اين باره اشاره به چند نكته ضروري است.

2- افراد غيرمجتهد مجلس خبرگان تنها مي توانند به كساني رأي بدهند كه قبلاً «اجتهاد» آنها از سوي مجتهدين تاييد شده باشد و تازه نكته ديگري نيز در ميان است و آن، اين كه مطابق اصل 107قانون اساسي ؛
مطابق اين اصل از قانون اساسي، نمايندگان مجتهد مجلس خبرگان بايد از ميان فقهاي واجد شرايط، آن كس را كه اعلم به احكام اسلامي است انتخاب كنند. و از سوي ديگر، نمايندگان غيرمجتهد در تشخيص اجتهاد و يا اعلميت او حق و صلاحيت رأي ندارند ... خب! حالا بايد پرسيد، حضور نمايندگان غيرمجتهد در مجلس خبرگان چه خاصيتي دارد؟... عملاً هيچ!
3- ممكن است گفته شود نمايندگان غيرمجتهد مي توانند با نگاه تخصصي خود درباره توانمندي هاي سياسي، اجتماعي، نظامي و... رهبر اظهارنظر كنند … كه البته توصيه خيرخواهانه اي است ولي هرچه هست، پيشنهاد نيست! و مصداق اين بيت است كه:
به كوهستان اگر باران نبارد
به كوهستان نباريده است باران!!
4- و اما، آنچه گذشت فقط بخش كوچكي از ماجرا بود و با عرض پوزش از برخي پيشنهاددهندگان- فقط برخي از آنها- اين پيشنهاد برخاسته از دكترين انحرافي و ضد اسلامي «جدايي دين از سياست» است …تعجب نفرمائيد!... مي پرسيد چرا...؟!
پاسخ بسيار روشن و خالي از ابهام است... بخوانيد؛
5-آقايان مي فرمايند بايد متخصصان و كارشناسان امور سياسي و اجتماعي درباره صلاحيت هاي سياسي و اجتماعي رهبري اظهارنظر كنند و اظهارنظر در اين باره خارج از توان و تخصص مجتهدان است. در اين ديدگاه «سياست»، بيرون از دايره «دين» تلقي شده است يعني همان دكترين انحرافي و ضداسلامي…
حضرت امام(ره) با نگاهي برخاسته از بديهيات اسلام تأكيد مي فرمودند در اسلام دين و سياست از يكديگر جدا نيستند و به تعبير معروف شهيد مدرس «سياست ما عين ديانت ما و ديانت ما عين سياست ماست».
آن عزيز به حق پيوسته بر همين اساس، حضور فقيه عادل، وارسته و آگاه به مسائل روز -بخوانيد ولايت فقيه- را در صدر جمهوري اسلامي، لازمه و شرط غيرقابل تغيير براي نظام اسلامي مي دانستند و به جدّ بر اين باور منطقي و عقلايي بودند كه بدون حضور ولي فقيه در صدر يك نظام اسلامي، نمي توان براي آن، «هويت اسلامي» قايل بود.
امام راحل ما (ره) در تأكيد بر ضرورت اين اصل …به اندازه اي اصرار داشتند كه در سال هاي پاياني حيات طيبه خويش، خواستار تصريح بر «ولايت مطلقه فقيه» در قانون اساسي شدند.
… به يقين دوستان پيشنهاددهنده، اين جسارت نگارنده را در تشبيه مورد اشاره خواهند بخشيد، زيرا، اگرچه در غيراسلامي و ضدانقلابي بودن پيشنهاد برخاسته از غفلت آقايان ترديدي نمي باشد ولي هويت اسلامي و انقلابي آنان- البته نه همه آنها- بر كسي پوشيده نيست و
ميان ماه من تا ماه گردون
تفاوت از زمين تا آسمان است.
6-امام راحل ما (ره) در سال هاي پاياني حيات طيبه خويش با اصرار فراوان از خطر «اسلام آمريكايي» سخن مي گفتند و درباره تفاوت بنيادين آن با اسلام ناب محمدي«ص» هشدارهاي پي درپي مي دادند. چرا...؟!
.
اسلام آمريكايي در يك كلام، اسلامي است كه بر «جدايي دين از سياست» تاكيد دارد، يعني همان «اسلام» كه «سياست» آن از فقه و آموزه هاي ديني برنمي خيزد و صدالبته ظلم ستيز نيست... و جز اين، تقريباً همه آنچه در اسلام ناب محمدي(ص) است را در خود دارد. دقيقاً نسبتي شبيه «آب» و «سراب».
7- يكي از تحليل گران آمريكايي در سال هاي اوليه انقلاب … در كتابي با عنوان «مفهوم واقعي جدايي دين از سياست» … آورده بود؛ «برخي از انديشمندان مسلمان تصور مي كنند منظور از دكترين «جدايي دين از سياست» آن است كه دين و سياست هركدام در حوزه مخصوص به خود باقي بمانند و حال آن كه دين اسلام، در عرصه سياست صاحب نظر و داراي ايده و راهبرد است بنابراين تصور اين كه دين در حوزه خود باقي مانده و به حوزه سياست كاري نداشته باشد، تصور موهوم و نادرستي است و مسلمانان معتقد براساس آموزه هاي ديني خود نمي توانند در امور سياسي دخالت نكنند». نويسنده در ادامه مي افزايد مقصود اصلي از «جدايي دين و سياست» آن است كه «دين به نفع سياست خودكشي كند و صحنه را به سياستمداران غيرديني واگذارد» و اما، جان مايه سخن نويسنده كتاب آنجاست كه مي گويد؛ اين نكته از نگاه همه متفكران مسلمان پنهان مانده بود و تنها خميني است كه واقعيت دكترين «جدايي دين از سياست» را به وضوح درك كرده است. (نقل به مضمون)
اكنون از دوستاني كه -به يقين پيشنهاد اخير آنان ناشي از غفلت است- بايد پرسيد، آيا وا نهادن سياست برخاسته از متن فقه و آموزه هاي اسلامي كه ظلم ستيزي اصلي ترين مشخصه آن است، و تن دادن به سياست برآمده از مكتب ها و مشرب هاي رايج سياسي، مفهومي جز خودكشي دين به نفع سياست بازان دنياي پرفريب امروز دارد؟ و آيا از برخي علاقمندان به حضرت امام(ره) شايسته است كه اصلي ترين مباني خط مبارك او را وا نهند و عنان سياست ورزي در نظام اسلامي را به سياستمداراني واگذارند كه سياست آنان عين ديانت نيست؟!
8- در پيشنهاد عزيزان پيشنهاد دهنده، نكات ديگري نيز هست كه پرداختن به آنها، اين نوشته را بيش از اندازه طولاني مي كند، نظير تاكيد بر حضور زنان در مجلس خبرگان كه در صورت دارابودن شرايط- اجتهاد و...- كمترين منعي براي آن نبوده و نيست...
حسين شريعتمداري
کیهان بازجوی عزیر ام القرا
یکشنبه 30 اسفند ١٣٨۴ – 19 فوريه ٢٠٠۶
http://www.kayhannews.ir/841201/2.HTM#other200
17 February 2006
چشم اندازحقوق بشری حکومت "خودی ها " / 35

امروز ا.ن لاین
جمعه ٢٨ بهمن ١٣٨۴ – ١۷ فوريه ٢٠٠۶
بزرگترین کاری که باید بکنیم این است که همه چیز را آماده کنیم، سالهای سخت زندگی در میان کوتوله ها را بگذرانیم و به چهار سال بعد فکر کنیم که خاتمی دوباره بیاید
ا.ن
http://news.gooya.com/nabavi/archives/034393.php
حضرت حجت وقتي كه ظهور ميكند، علامتهايي هست كه با آن عالم را خبردار ميكنند. حتي در روايات وارد شده كه صداي حضرت حجت را همه مردم در آن واحد ميشنوند، و ما اين گفته را از معجزات حساب ميكنيم ، زيرا احتمال هست كه از وسايل امروزي چون ماهواره و تلويزيون و اينترنت استفاده كنند.
16 February 2006
چشم اندازحقوق بشری حکومت "خودی ها " / 34
هم ميهنان گرامي
امضا كنندگان زير، جمعي از اعضاي اصلی شوراي انقلاب اسلامي هستند...
اكنون كه بيش از ربع قرن از پیروزی انقلاب ميگذرد و متأسفانه شاهد آن هستيم كه از آرمان بزرگ آزادي و حاكميت ملت جز پوستهاي سطحي و نمايشي چيزي باقي نمانده است.
ضربات بسيار سهمگيني به باورهاي ديني و اخلاق مردم وارد شده است و به تصديق و تائيد هر انسان دلسوز و صاحب مسئوليت ملي يا ديني يا اخلاقي، سطح اخلاق در جامعه ايراني امروز به بدترين درجه در تاريخ كشور ما رسيده است...
تنگي معيشت، فشار زندگي بر طبقات كم درآمد آنچنان است كه زندگي را بر آنها سخت و تاريك نموده است ...
ما امضا كنندگان زير، به حكم نقش و مسئوليتي كه با عضويت در شوراي انقلا

به ملت عزيز نيز توصيه ميكنيم نسبت به سرنوشت خود مأيوس و بيتفاوت نباشند...
ان اريد الا الاصلاح ما استطعت
عزت الله سحابی، سید احمد صدر حاج سید جوادی ـ مصطفی کتیرایی ـ علی اکبر معین فر ـ ابراهیم یزدی
امروز ا.ن لاین
پنجشنبه ٢۷ بهمن ١٣٨۴ – ١۶ فوريه ٢٠٠۶
http://www.emrouz.info/archives/2006/02/02105_5.php
چشم اندازحقوق بشری حکومت "خودی ها " / 33


بعد از پایان جلسه، رئیس انجمن موبدان تهران گفت این متن متأثر از لحن و فرم دعاهای روزانه ی زرتشتیان بود!
«خواهم کوشید در ادامه ی سلوک گذشته ام، به مردم در هیچ زمینه ای دروغ نگویم.
خواهم کوشید از سر تکبر و خودخواهی با مردم سخن نگویم و رفتار نکنم.
خواهم کوشید تحت هیچ فشاری وظیفه ی دینی، ملی و انقلابی خود را در دفاع از حقوق اساسی، آزادی های مشروع، مطبوعات و نهادهای مدنی برآمده از مردم، رها نکنم.
خواهم کوشید باز هم بر منطق، گفت و گو و نفی خشونت برای شنیدن صدای مردم و تعامل با آنان تکیه کنم و به لطف خداوند در برابر هیچ موج خشونت طلبی تسلیم نشوم.
خواهم کوشید… خواهم کوشید … ....»
یادآوری شعارهای مدیران منتخب در وقت انتخاب، یک ضرورت همیشگی است.
آخوند ابطحی ( به زعم خودش "تپلی عمامه ذغالی")
چهارشنبه ٢۶ بهمن ١٣٨۴ – ١۵ فوريه ٢٠٠۶
http://www.webneveshteha.com/weblog/?id=2146307519
یک ج

حاج آقا بهنود برنده جایزه مطیوع اتی پنج تن آل عبای دیگر
قاصدک تورونتو
http://www.ghasedakonline.com/article.php?aid=74
15 February 2006
چشم اندازحقوق بشری حکومت "خودی ها " / 32

آرمان ها و واقعيت هاى انقلاب
در اينجا چند نوع نگاه نسبت به انقلاب داريم. يك نگاه وجود دارد كه وقتى مى پرسيد چه شد كه چنين شد؟ مى گويد هيچ طورى نشده و انقلاب خيلى هم خوب پيش مى رود. يك مشت نق زن دارند نق زنى مى كنند... عده ديگرى هم مى گويند نه، انقلاب از مسيرش انحرافى پيدا كرده است ... دسته اى ديگر هستند كه مى گويند انقلاب سقط شده به دنيا آمد مرده به دنيا آمد ... اينها چند دسته هستند...
يك دسته آنهايى هستند كه مى گويند ... سران كشور هاى صنعتى در گوادالوپ نشستند و به اين نتيجه رسيدند كه شاه با زبان خوش برود و نظم مستقر از هم نپاشد. كشور را بدهيم دست ميانه روها و راديكال ها را هم از بين ببريم...
يك نظريه هم مال سازمان مجاهدين است كه مى گويد زحمت هايش را ما كشيديم، زندان هايش را ما رفتيم، شكنجه ها را ما كشيديم، سر بزنگاه آمدند سوار بر موج انقلاب شدند....
يك دسته ديگر كه خود سلطنت طلب ها هستند، مى گويند دعوايى قديمى بين آمريكا و انگليس بوده. انگليس ها از روحانيون حمايت كردند و آمريكا هم به دست جناح دموكرات ها افتاد، شاه با جمهورى خواه ها بود و كارتر هم دنبال قضيه حقوق بشر را گرفت و روى شاه فشار آورد و بى بى سى هم به اين طرفى ها كمك كرد، فرانسه هم به آنها كمك كرد، خلاصه دعواى بين شاه و آمريكا باعث شد شاه زمين بخورد... شاه در خاطراتش، در پاسخ به تاريخ تقريباً همين را مى گويد.
بعضى ها هم تازگى ها مثل داريوش همايون مى گويند كه انقلاب ايران ضدمدرنيسم شاه بود. شاه داشت پروژه اى را در جهت مدرنيزه كردن ايران پيش مى برد، منتها شدتش تند بود. معتقدات مذهبى مردم را حل نكرد، مى خواست جامعه را سكولار كند، با جرياناتى مثل جشن هنر شيراز با اعتقادات مذهبى مردم درافتاد... انقلاب ايران واكنش سنت بود عليه مدرنيته. جامعه ايران هنوز به اندازه كافى توان نداشت كه تحمل دز بالاى مدرنيته را داشته باشد، خيلى زود مدرن شد. بنابراين طبيعى بود كه پس بزند.
چپى ها هم طبيعتاً مى گويند نتيجه انقلاب بايد ... در ساختار معيشت و اقتصاد مردم و حتى ساختار اجتماعى طبقاتى تغيير بنيادى بدهد و انقلاب ايران چنين نكرد، بنابراين انقلاب نبود. لذا ابا دارند از اينكه اسم انقلاب روى آن بگذارند.
تحليلى هم در ميان ماركسيست ها بود كه مى گفتند ... بورژوازى تجارى چون داشت منافعش را از دست مى داد عكس العمل نشان داد... اين به همان تحليل داريوش همايون برمى گردد... او به زبان فرهنگى مى گويد و اين به زبان طبقاتى و اقتصادى. ولى همان حرف است.
عده اى از محققين هم مى گويند.... روحانيان كه قبل از انقلاب اين سوى ميز و مرجع و همراه مردم بودند و تنها نهاد مستقل از قدرت بودند، به آن سوى ميز و داخل قدرت رفتند ... دولت دينى تشكيل داديم و همين باعث شد كه توازن قوا كه بين قدرت دولتى و قدرت روحانى قبل از انقلاب بود به هم خورد...
بعضى گروه هاى سياسى مثل حزب توده تا زمانى كه خودشان فعاليت آزاد داشتند(سال ۶۱ ) انقلاب را تأييد مى كنند. مى گويند بعداً بد شد. سازمان مجاهدين ...البته جلوتر هم معترض بودند...
بعضى طرفداران اصلاحات تا رد صلاحيت هاى مجلس هفتم را خوب مى دانند ولى بعد از آن را تاييد نمى كنند.

كتاب جالبى خواندم كه انقلاب ها را بررسى كرده و نتيجه گرفته كه معمولاً بعد از انقلابات وضع عدالت بدتر شده است...
اگر مقايسه كنيم با زمان شاه... آن زمان اصلاً امكان نداشت جنبش دو خردادى به وجود بيايد. ... به لحاظ معيشتى هم اگر مقايسه كنيم، روستاها خيلى آبادتر شده و استانداردهاى زندگى بالا رفته است. از نظر اطلاع رسانى جامعه چندمنبعى شده است. علاوه بر مطبوعات مستقل، مردم به ماهواره و اينترنت دسترسى دارند. دانشگاه ها توسعه پيدا كرده اند... آزادى هم نسبت به زمان شاه هست... جمهوريت تحقق كامل پيدا نكرده، نظام ما ناتمام مانده است. برخى مى گويند شرايط ما اسلامى نيست، من هم مى گويم جمهوريت كامل نشده... اما متولى جمهوريت كيست؟... مى بينيم حتى بعضى مى گويند اسمش را هم برداريم و بگوييم حكومت اسلامى. از نظر بعضى اسم جمهورى كفر ابليس است.
در انقلاب تلاش شد شكاف ملت دولت كم شود. بعد از انقلاب اين شكاف افقى را تدريجاً كم كرديم تا دوم خرداد ... . شكاف اجتماعى گاه افقى است، گاهى عمودى... در دوم خرداد شكاف افقى ميان مردم و حاكميت به درون حاكميت منتقل شد. البته اين چالش در ايران هميشه ادامه دارد. گاه افقى مى شود گاه عمودى.
شرق ا.ن لاین
شنبه ۱۵ بهمن ۱۳۸۴ - - ۴ فوريه ۲۰۰۶
http://www.sharghnewspaper.com/841115/html/v3.htm
14 February 2006
چشم اندازحقوق بشری حکومت "خودی ها " / 31
آقاي مصباح يزدي …ميخواهد بگويد: اصلا آيت الله خميني به جمهوريت اسلامي نظر نداشته و اگرچه گفته ولي نظر واقعي نداشته است . اين مطلب معنايش اين است كه آيت الله خميني را متهم كنيم كه عوام فريبي داشته ، چون چيزي را كه عقيده نداشته به دروغ عنوان ميكرده است .
حضرت آيت الله العظمي منتظری
دفتر آيت الله العظمي منتظري 1384/11/23
دوشنبه ٢۴ بهمن ١٣٨۴ – ١٣ فوريه ٢٠٠۶ گویا ا.ن لاین
http://1384.g00ya.com/politics/archives/043924.php
11 February 2006
چشم اندازحقوق بشری حکومت "خودی ها " / 29

شرط اول پاسخگويي و سخنگويي اسلامي در جهان امروز طبعاً شناخت عناص

ابسنا
30 ابان ۱۳۸۴ - - 21 نوامبر ۲۰۰۵
. http://www.isna.ir/Main/NewsView.aspx?ID=News-618211
07 February 2006
چشم اندازحقوق بشری حکومت "خودی ها " / 28

اسلام از ابتدا همين بوده است، اما پشت پردههايي قرار داشته .... البته اين پردهها از ابتدا وجود نداشته و عواملي باعث پديدآمدن آن شده است، بزرگان ما هم همواره زحمت كشيدهاند ولي همان حجابها مانع از اين بوده كه آنها بتوانند اسلام را اينگونه كه بنده معرفي ميكنم به مردم معرفي كنند...
چندي پيش به يكي از آقايان عرض ميكردم زماني كه ما در شوراي نگهبان بوديم نامهاي خدمت امام نوشتيم و راهحل مشكل را از ايشان جويا شديم ... خدمت امام عرض كرديم كه همسر زني براي وي مشكل ايجاد كرده و زندگي را براي او سخت كرده است. زن خواهان طلاق است و هر چه ميگويد طلاقم بده، مرد قبول نميكند ... امام پاسخ جالبي دادند مبني بر اينكه محكمه مرد را نصيحت كند. اگر نصيحت اثر نكرد مرد را الزام به طلاق ميكند و در صورتي كه الزام به طلاق هم فايدهاي نداشت خود محكمه طلاق ميدهد. البته غير از امام كسي نميتواند اين حرفها را بزند...
برگردم به پاسخ شما. حقوق بشر در اسلام عبارت است از ... «ابر و باد و مه و خورشيد و فلك در كارند / تا تو ناني به كف آري و به غفلت نخوري.» ... حالا اگر فردي شناسنامهاش او را مسيحي، يهودي، زرتشتي و يا ساير اديان كه با اسلام هم دشمني ندارند معرفي كرد، آيا اين گونه افراد از آن حقوق محروم ميشوند؟ يعني فرد غيرمسلمان حق ندارد از يك مسلمان ارث ببرد؟ در حالي كه مسلمان حق دارد، او حق ارث بردن از مسلمان را ندارد؟ يا اين مساله كه اگر يك غيرمسلمان، مسلماني را كشت او را قصاص ميكنيم، اما اگر مسلمان غيرمسلمان را كشت قصاص نميكنيم و تنها خونبهاي او را برابر با قيمت يك گاو شيرده ميپردازيم. در حالي كه خونبهاي يك فرد مسلمان طبق قيمت روز بين 25 تا 24 ميليون تومان است ولي چون شناسنامه آن فرد اسلامي نيست دو يا سه ميليون تومان ميشود. يا در باب زن؛ اگر زن را بكشند و اوليايدم خواهان قصاص مردي باشند كه زن را كشته است، ميگويند اوليايدم زن بايد نصف خونبهاي يك مرد را به خانواده مرد بپردازند تا بتوان مرد را قصاص كرد. در غير اين صورت مرد قصاص نميشود و خانواده زن يا بايد مرد را عفو كنند و يا مبلغي بگيرند و موضوع خاتمه يابد. از اين دست موارد بسيار اتفاق افتاده است. يا مثلا برخي فقها فرمودهاند؛ مرد مسلمان ميتواند زن اهل كتاب غيرمسلمان را به عقد خود درآورد ولي مرد غيرمسلمان نميتواند زن مسلمان را عقد كند. البته من هم در اين خصوص قيدهايي دارم. اينها مسائلي است كه مشكلساز شده و اصلا منشأ اينكه بنده به فكر يافتن پاسخي براي اين مسائل افتادم همين مشكلات بود و تقريبا بيست سال است كه من اين مطلب را دنبال ميكنم.
مشكلات موجود بر سر برداشتهاي متفاوت از متون است. يك فقيه از متون يك برداشتي كرده و فقيه ديگر به خود اجازه ميدهد با مراجعه به همان متون برداشت ديگري بكند. بنده نيز با توجه به همان متون برداشتم اين بوده است كه نه نژاد در حقوق موثر است و نه جغرافيا و نه زن بودن يا مرد بودن....
تنها يك عده حقوق ندارند و آنها هم كفارند. اينكه گفته شده غيرمسلمان اهل كتاب از مسلمان ارث نميبرد. اشتباه بزرگي است كه در فقه اسلامي پديد آمده و به نظر من برادران شيعه و سني توجه لازم را نكردهاند. من دو سال قبل اين مساله را با هياتي كه متشكل از دانشمندان مسيحي و سني مذهب آمريكايي بود مطرح كردم و انديشمندان سني از شنيدن آن خيلي لذت بردند. حالا هم در حال پيگيري هستم تا شايد بتوانم در جايي جمعيتي متشكل از علماي همه مذاهب و اديان و ملل تشكيل بدهم و بگويم كه اسلام اينگونه ميگويد.
كسي كه ميداند اسلام حق است، ولي در عين حال اسلام را انكار ميكند و به دشمني و تبليغ عليه اسلام ميپردازد، در مورد اين گونه افراد با صداي بلند ميگويم كه چنين فردي حق ندارد از يك مسلمان ارث ببرد و فكر نميكنم هيچ بشري بگويد كه اين گونه افراد حق ارث دارند.
از اين رو با صداي بلند ميگويم كفار نه ارث ميبرند و نه حقوق دارند. البته در باب قتل آنها قصاص وجود دارد ولي ارث نميبرند. ازدواج با آنها صحيح نيست و آنها از بعضي حقوق مستثني هستند اين مطلب هم هيچ منافاتي با حقوق بشر ندارد.
اين را هم عرض كنم كه گاهي نظامات يك كشور شرايطي را اقتضا ميكند؛ مثلا نظم يك كشوري اقتضا ميكند كه چون در كشور خودمان دختر داريم، مردها حق ندارند با دختران كشورهاي ديگر ازدواج كنند و دختران خودمان بيشوهر بمانند و يا به پسرها ميگويد چون در كشور ما دختر كم است برويد و با دختران كشورهاي ديگر وصلت كنيد. اين مسائل مانند نظامات گذرنامه و گمرك است و اين گونه مسائل براي اداره كردن زندگي موقت مردم است ولي در اصول كلي، اسلام هيچ تفاوتي ميان انسانها قائل نيست.
آن حقوق بشري كه مسيحي يا يهودي از تورات يا انجيل گرفته ممكن است با بشر امروز و ادوار ديگر سازگار نباشد. آن قوانين براي يك روز محدودي بوده و از اين رو قابليت هماهنگي با ادوار مختلف را ندارد. بايد نشست و قوانين را يكييكي بررسي كرد. آنگاه معلوم ميشود كه قانون آنها نميتواند پاسخگوي بشر امروز باشد؛ به عنوان مثال ميگويم راهب و قديسشدن در كليسا شرايط و محدوديتهايي دارد كه بشر امروز اين شرايط و محدوديتها را نميپذيرد. ولي بنده امروز آخوندم و آزادانه زندگيميكنم؛ هم درس ميخوانم و هم فعاليت ميكنم. ولي آنها ميگويند اگر كسي ميخواهد راهب بشود بايد گوشهاي بنشيند و رهبانيت اختيار كند.
نميخواهم بگويم آنها مجرمند، آنها بر حسب عقيدهشان درست عمل ميكنند و اگر خوب رفتار كنند، به بهشت ميروند. نظر بنده اين است كه خدا عمل صالح هر كس را چه در اين دنيا و چه در آخرت پاداش ميدهد؛ چه شناسنامهاش اسلامي باشد، چه مسيحي ولي من معتقدم به جهت اينكه اسلام آمده، حقوقي كه آنها براي بشر دارند، نسخ شده و نميتواند براي بشر امروز قانعكننده باشد.
مرحوم ملاهادي سبزواري منظومه را نوشت، بعد ديد شعرهايش يك قدري مشكل است؛ بنابراين شرح منظومه را نوشت. ديد شرح منظومه هم مشكل است، حاشيهاي بر شرح منظومه را نوشت. ... ميگويد اي خدايي كه آنقدر ظهور داري و آشكاري كه جايي نيست كه نباشي تا من تو را ببينم، همه جا هستي و من نميتوانم تو را ببينم. حتما براي شما روشن است كه چون خدا نور مطلق است نميشود او را با چشم فيزيكي ديد. حالا بحثهاي من هم آنقدر مشكل و يا گاهي آنقدر واضح ميشود كه بزرگاني چون شما اشكال ميگيرند و سوال ميكنند. حق هم داريد سوال كنيد. اصلا اساس پيشرفت بشريت در سوال و جواب است.
ما ميگوييم وقتي مهدي موعود(عج) ظهور كرد، ميش و گرگ با هم آب ميخورند، چه برسد به انسانها..."
امروز ا.ن لاین به نقل از "اعتماد" ملی حاج آقا کروبی
دوشنبه 16 بهمن ١٣٨۴ – ۶ فوريه ٢٠٠۶
http://www.emrouz.info/archives/2006/02/00241_10.php
05 February 2006
چشم اندازحقوق بشری حکومت "خودی ها " / 27

البته من در مجموع حركت انقلاب و نظام بر آمده از آن را در سال هاى آغازين انقلاب تاييد مى كنم... زمانى كه خاتمى شعارهاى خودش راكه بخشى از همان شعارهاى اصلى انقلاب يعنى، آزادى و جمهورى اسلامى بود مطرح كرد ديديم مردم از او استقبال كردند، مانند استقبالى كه از امام كردند، اين نشان مى دهد كه مردم اگر كماكان شعار استقلال، آزادى و جمهورى اسلامى به معناى واقعى كلمه داده شود و

اسلامى كه دولتمردان امروز برخى تلاش مى كنند بر كشور حاكم شود... همان تئورى است كه مى گويد مردم يك بار انقلاب و بيعت كردند و پس از آن ديگر كاره اى نيستند. اسلام اين آقايان مى گويد جمهوريت اصالت ندارد و مشروعيت حكومت از جاى ديگرى گرفته مى شود و اسلام انقلاب همين بوده است. اگر واقعاً چنين بوده، ما و بسيارى از مردم متوجه نشده ايم و اشتباه كرده ايم.
اگر اسلام انقلاب همين اسلامى باشد كه مسئولان جديد مطرح مى كنند، به نظر من خيلى از مردم اشتباهاً انقلاب كردند! "
بهزاد نبوى
امروز ا.ن لاین
شنبه 15 بهمن ١٣٨۴ – 4 فوريه ٢٠٠۶
http://www.emrouz.info/archives/2006/02/00238.php
03 February 2006
چشم اندازحقوق بشری حکومت "خودی ها " / 26

گفت وگوي تفصيلي ايسنا با آيت الله امام جماراني*
پنجشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۸۴ - - ۲ فوريه ۲۰۰۶
http://www.isna.ir/Main/NewsView.aspx?ID=News-657129
Subscribe to Posts [Atom]