07 February 2006
چشم اندازحقوق بشری حکومت "خودی ها " / 28

اسلام از ابتدا همين بوده است، اما پشت پردههايي قرار داشته .... البته اين پردهها از ابتدا وجود نداشته و عواملي باعث پديدآمدن آن شده است، بزرگان ما هم همواره زحمت كشيدهاند ولي همان حجابها مانع از اين بوده كه آنها بتوانند اسلام را اينگونه كه بنده معرفي ميكنم به مردم معرفي كنند...
چندي پيش به يكي از آقايان عرض ميكردم زماني كه ما در شوراي نگهبان بوديم نامهاي خدمت امام نوشتيم و راهحل مشكل را از ايشان جويا شديم ... خدمت امام عرض كرديم كه همسر زني براي وي مشكل ايجاد كرده و زندگي را براي او سخت كرده است. زن خواهان طلاق است و هر چه ميگويد طلاقم بده، مرد قبول نميكند ... امام پاسخ جالبي دادند مبني بر اينكه محكمه مرد را نصيحت كند. اگر نصيحت اثر نكرد مرد را الزام به طلاق ميكند و در صورتي كه الزام به طلاق هم فايدهاي نداشت خود محكمه طلاق ميدهد. البته غير از امام كسي نميتواند اين حرفها را بزند...
برگردم به پاسخ شما. حقوق بشر در اسلام عبارت است از ... «ابر و باد و مه و خورشيد و فلك در كارند / تا تو ناني به كف آري و به غفلت نخوري.» ... حالا اگر فردي شناسنامهاش او را مسيحي، يهودي، زرتشتي و يا ساير اديان كه با اسلام هم دشمني ندارند معرفي كرد، آيا اين گونه افراد از آن حقوق محروم ميشوند؟ يعني فرد غيرمسلمان حق ندارد از يك مسلمان ارث ببرد؟ در حالي كه مسلمان حق دارد، او حق ارث بردن از مسلمان را ندارد؟ يا اين مساله كه اگر يك غيرمسلمان، مسلماني را كشت او را قصاص ميكنيم، اما اگر مسلمان غيرمسلمان را كشت قصاص نميكنيم و تنها خونبهاي او را برابر با قيمت يك گاو شيرده ميپردازيم. در حالي كه خونبهاي يك فرد مسلمان طبق قيمت روز بين 25 تا 24 ميليون تومان است ولي چون شناسنامه آن فرد اسلامي نيست دو يا سه ميليون تومان ميشود. يا در باب زن؛ اگر زن را بكشند و اوليايدم خواهان قصاص مردي باشند كه زن را كشته است، ميگويند اوليايدم زن بايد نصف خونبهاي يك مرد را به خانواده مرد بپردازند تا بتوان مرد را قصاص كرد. در غير اين صورت مرد قصاص نميشود و خانواده زن يا بايد مرد را عفو كنند و يا مبلغي بگيرند و موضوع خاتمه يابد. از اين دست موارد بسيار اتفاق افتاده است. يا مثلا برخي فقها فرمودهاند؛ مرد مسلمان ميتواند زن اهل كتاب غيرمسلمان را به عقد خود درآورد ولي مرد غيرمسلمان نميتواند زن مسلمان را عقد كند. البته من هم در اين خصوص قيدهايي دارم. اينها مسائلي است كه مشكلساز شده و اصلا منشأ اينكه بنده به فكر يافتن پاسخي براي اين مسائل افتادم همين مشكلات بود و تقريبا بيست سال است كه من اين مطلب را دنبال ميكنم.
مشكلات موجود بر سر برداشتهاي متفاوت از متون است. يك فقيه از متون يك برداشتي كرده و فقيه ديگر به خود اجازه ميدهد با مراجعه به همان متون برداشت ديگري بكند. بنده نيز با توجه به همان متون برداشتم اين بوده است كه نه نژاد در حقوق موثر است و نه جغرافيا و نه زن بودن يا مرد بودن....
تنها يك عده حقوق ندارند و آنها هم كفارند. اينكه گفته شده غيرمسلمان اهل كتاب از مسلمان ارث نميبرد. اشتباه بزرگي است كه در فقه اسلامي پديد آمده و به نظر من برادران شيعه و سني توجه لازم را نكردهاند. من دو سال قبل اين مساله را با هياتي كه متشكل از دانشمندان مسيحي و سني مذهب آمريكايي بود مطرح كردم و انديشمندان سني از شنيدن آن خيلي لذت بردند. حالا هم در حال پيگيري هستم تا شايد بتوانم در جايي جمعيتي متشكل از علماي همه مذاهب و اديان و ملل تشكيل بدهم و بگويم كه اسلام اينگونه ميگويد.
كسي كه ميداند اسلام حق است، ولي در عين حال اسلام را انكار ميكند و به دشمني و تبليغ عليه اسلام ميپردازد، در مورد اين گونه افراد با صداي بلند ميگويم كه چنين فردي حق ندارد از يك مسلمان ارث ببرد و فكر نميكنم هيچ بشري بگويد كه اين گونه افراد حق ارث دارند.
از اين رو با صداي بلند ميگويم كفار نه ارث ميبرند و نه حقوق دارند. البته در باب قتل آنها قصاص وجود دارد ولي ارث نميبرند. ازدواج با آنها صحيح نيست و آنها از بعضي حقوق مستثني هستند اين مطلب هم هيچ منافاتي با حقوق بشر ندارد.
اين را هم عرض كنم كه گاهي نظامات يك كشور شرايطي را اقتضا ميكند؛ مثلا نظم يك كشوري اقتضا ميكند كه چون در كشور خودمان دختر داريم، مردها حق ندارند با دختران كشورهاي ديگر ازدواج كنند و دختران خودمان بيشوهر بمانند و يا به پسرها ميگويد چون در كشور ما دختر كم است برويد و با دختران كشورهاي ديگر وصلت كنيد. اين مسائل مانند نظامات گذرنامه و گمرك است و اين گونه مسائل براي اداره كردن زندگي موقت مردم است ولي در اصول كلي، اسلام هيچ تفاوتي ميان انسانها قائل نيست.
آن حقوق بشري كه مسيحي يا يهودي از تورات يا انجيل گرفته ممكن است با بشر امروز و ادوار ديگر سازگار نباشد. آن قوانين براي يك روز محدودي بوده و از اين رو قابليت هماهنگي با ادوار مختلف را ندارد. بايد نشست و قوانين را يكييكي بررسي كرد. آنگاه معلوم ميشود كه قانون آنها نميتواند پاسخگوي بشر امروز باشد؛ به عنوان مثال ميگويم راهب و قديسشدن در كليسا شرايط و محدوديتهايي دارد كه بشر امروز اين شرايط و محدوديتها را نميپذيرد. ولي بنده امروز آخوندم و آزادانه زندگيميكنم؛ هم درس ميخوانم و هم فعاليت ميكنم. ولي آنها ميگويند اگر كسي ميخواهد راهب بشود بايد گوشهاي بنشيند و رهبانيت اختيار كند.
نميخواهم بگويم آنها مجرمند، آنها بر حسب عقيدهشان درست عمل ميكنند و اگر خوب رفتار كنند، به بهشت ميروند. نظر بنده اين است كه خدا عمل صالح هر كس را چه در اين دنيا و چه در آخرت پاداش ميدهد؛ چه شناسنامهاش اسلامي باشد، چه مسيحي ولي من معتقدم به جهت اينكه اسلام آمده، حقوقي كه آنها براي بشر دارند، نسخ شده و نميتواند براي بشر امروز قانعكننده باشد.
مرحوم ملاهادي سبزواري منظومه را نوشت، بعد ديد شعرهايش يك قدري مشكل است؛ بنابراين شرح منظومه را نوشت. ديد شرح منظومه هم مشكل است، حاشيهاي بر شرح منظومه را نوشت. ... ميگويد اي خدايي كه آنقدر ظهور داري و آشكاري كه جايي نيست كه نباشي تا من تو را ببينم، همه جا هستي و من نميتوانم تو را ببينم. حتما براي شما روشن است كه چون خدا نور مطلق است نميشود او را با چشم فيزيكي ديد. حالا بحثهاي من هم آنقدر مشكل و يا گاهي آنقدر واضح ميشود كه بزرگاني چون شما اشكال ميگيرند و سوال ميكنند. حق هم داريد سوال كنيد. اصلا اساس پيشرفت بشريت در سوال و جواب است.
ما ميگوييم وقتي مهدي موعود(عج) ظهور كرد، ميش و گرگ با هم آب ميخورند، چه برسد به انسانها..."
امروز ا.ن لاین به نقل از "اعتماد" ملی حاج آقا کروبی
دوشنبه 16 بهمن ١٣٨۴ – ۶ فوريه ٢٠٠۶
http://www.emrouz.info/archives/2006/02/00241_10.php
Subscribe to Posts [Atom]