03 January 2009
پانزده دی ماه / 4 ژانویه سالگرد تولد فروغ فرخ زاد ... که هرگز ندانستيم که بود و چه می گفت

فروغ را نگاه کردم که سرخ شده و هيچ نمی گفت.
مردک گفت: «چيه؟ سلام ما جواب نداشت؟»
باز هم فروغ ساکت و معذب نشسته بود و با فنجان قهوه اش ور می رفت. گلسرخی رو به مرد کرد و گفت: «آقا، لطفاً مزاحم نشويد». و مرد خنديد و گفت:
«فروغ خانوم اين جوجه چی ميگه؟ حالا ديگه جوجه باز شدی؟» که گلسرخی با کله کوبيد توی دهانش و کافه بهم خورد.
احمد رضا فروغ را که گريه می کرد بيرون برد و من هم به جمع و جور کردن گلسرخی و جدا کردنش از مردی که هرگز ندانستيم که بود و چه می گفت مشغول شدم" !
مخترع و سردبیر (!) سکولاریسم "نو(!)"
گو یانیوز
http://news.gooya.com/society/archives/057174.php

اين مقاله يک سال پيش نوشته و منتشر شد.
با شروع سال نو بد نديدم آن را مجدداً منتشر کنم...
براستی چرا «سکولاريسم» اينقدر اهميت دارد؟ و چرا من مصرانه می کوشم تا صفت «نو» را به آن اضافه کنم؟...
اگر شما هم در همين قايق نشسته ايد اين اوقيانوس و اين پارو!
مخترع و سردبیر(!) سکولاريسم نو(!)
NewSecularism@gmail.com
گویانیوز
http://news.gooya.com/society/archives/081731.php
آدینه 02 ژانويه 2009 - 13 دی 1387
Subscribe to Posts [Atom]