21 December 2008
تبریک و تسلیت و به به به!... به چهره ی متبسم و بسیار زیبا و لبان مبارک و روی ماه قانون (!) اساسی شلمچه و چه ای
تبریک و تسلیت و به به به!
به چهره ی متبسم و بسیار زیبا و لبان مبارک
و روی ماه قانون (!) اساسی شلمچه و چه ای
............................
به چهره ی متبسم و بسیار زیبا و لبان مبارک
و روی ماه قانون (!) اساسی شلمچه و چه ای
............................
"با راهنمایی مسئولین امر، به اتاق محل کار آقا رفتیم و دقایقی به انتظار نشستیم.
به محض ورود آقا، از جا برخاستیم که ایشان با چهره ای متبسم و بسیار زیبا، با عبارت:
- به به به آقای ده نمکی ...
او را در بغل گرفت و روبوسی کردند. سپس ایشان اجازه داد که روی چون ماهش را ببوسم و گفت:
- شما چطورین... شما چقدر چاق شدین ...
مسعود درباره این که یک نفر مدعی شده بود اگر تلویزیون اخراجی ها را پخش کند، او خودش را جلوی صدا و سیما آتش خواهد زد، گفت که آقا فرمودند:
- اینها که حرف مفته ...
و ادامه دادند:
- من فیلم را دوسه بار دیدم یک بار همین جا دیدم تلویزیون هم که اخیرا پخش کرد دیدم. فیلم قشنگی است. جنبه طنزی آن خیلی جذابیت دارد... آقای عبدی هم انصافا هنرپیشه توانایی است. ایشان ترک است؟ وقتی ترکی صحبت می کند، معلوم است که عمیق حرف می زند. بازی نمی کند.
آقا خطاب به مسعود گفت:
- آقای ده نمکی، شما چه آن زمان که نشریه شلمچه را چاپ می کردید و یا با موتورسیکلت در خیابان ها می رفتید و چه الان که فیلم می سازید، برای من هیچ فرقی نکرده اید، همان مسعود ده نمکی انقلابی و متعهد هستید.
حدود یک ساعت پهلوی آقا بودیم که به لطف خدا عیدی غدیر را از لبان مبارک آقا ستاندیم...
آن قدر منگم و حالم به هم ریخته که حوصله نوشتن بقیه دیدار زیبایمان را ندارم"!
تابناک
http://tabnak.ir/pages/?cid=29900
يکشنبه 21 دسامبر 2008 - 01 دی 1387
.......................................................
... تمرین ...
...............
در شب یلدا تفُالّی زدم به دیوان حافظ شیرازی. این شعر آمد:
ملاحسنی وبلاگستانی
http://mollah.blogspot.com/2008/12/blog-post_21.html
يکشنبه 21 دسامبر 2008 - 01 دی 1387
Subscribe to Posts [Atom]
