30 October 2008
طبق روایات و اصول شماره 1 و 2 و 3 و 4 و 5 و 27 و 110 و چه و چه قانون (!) اساسي ، هدف "تحقیر" است
و 110 و چه و چه قانون (!) اساسي ،
هدف " تحقیر" است و نه (حتماً) اعدام!
"- آیا در عهد پیامبر اسلام رجم وجود داشته است؟_ بله... زن آمد و گفت یا رسولالله مرا پاکم کن ... من میخواهم پاک بشوم و در آن مورد رجم انجام شد...

- برخی بر این باورند که این رجم اگر موجب وهن اسلام بشود میتوان آن را تعطیل کرد، نظر شما چیست؟_ بنده در رساله توضیحالمسایل خودم در مساله حدود آوردهام... ادلهای را هم در آنجا آوردهام. حضرت امیر در مواقع جنگ، حد جاری نمیکرد... همچنین در سال قحطی، حد دزدی به هیچکس نمیزد ...
- حقوق بهاییها و سایر اقلیتهای دینی، در جامعه اسلامی به چه شکل است؟_بهاییها مرتد هستند.
- بهاییهایی که از پدر و مادر بهایی به دنیا میآیند هم مرتد هستند؟_ نه آنها از اول کافر هستند... باید به آنها فشار بیاید تا وادار به تحقیق شوند... بیایند فکر کنند. اینها حاضر به فکر نیستند، من با خود اینها بحث کردهام...
- تا زمانی که به اسلام نگروند، نمیتوانند از حقوق شهروندیشان برخوردار شوند؟_ نه، به نظر ما نمیتوانند...
- یکی از مواردی که در فقه اسلامی همواره مورد انتقاد مدافعان حقوق بشر است، بحث به رسمیت نشناخته شدن حریم خصوصی در زندگی افراد است ..._ کسی که به گناه اقرار میکند، چه کسی حریم او را شکسته است؟
- اگر اقرار تحت شرایط اجبار و زور باشد؟_ یک قاضی به من گفت، شنیدم در فلان شهر، کسی مرتکب فحشاء شده است و اقرار نمیکند. من هم صدایش زدم و فریبش دادم و به او گفتم کاری با تو ندارم، فقط میخواهم اگر گناهی بوده است بگویی و همینجا توبهات بدهم تا در جهنم گرفتار نشوی. آن بیچاره هم خبر نداشت، گفت فلان کار را کرده است و غسل توبه میخواهد. قاضی مذکور میگفت صدایش را ضبط کردم، او هم تکرار کرد و بعد او را اعدام کردم .
به او گفتم، پیامبر جلوی اقرار افراد را میگرفت تو چطور به این صورت اقرار گرفتی؟
که سرش را پایین انداخت"!
"مصاحبه" رادیو زم زمانه با
آیتالله گرامی (یکی از مراجع تقلید "برنامه سازان" زم زمانه)
http://www.zamaaneh.com/seraj/2008/10/post_5.html
سه شنبه 7 آبان 1387 - 28 اکتبر 2008
........................................................
... تمرین ...
..................
"عشق عمومی/
"هرگز فکر نمی کردم به این زودی ها از زمانه جدا شوم...
دو نفر از بورد (رئیس و منشی) و دو نفر از پرس نو (رئیس و مدیر وقت بعدی) آمدند و گفتند که این پایان کار ما با توست. مذاکره بی مذاکره.
بورد زمانه دلایل قانع کننده برای تصمیم خود ندارد و روش تصمیم گیری اش هم نه با موازین اداری سازگاری دارد و نه با اصول دموکراتیک… [ ! ]
چه گذشت در این شهر من هم نمی دانم...
زمانه من روی دستان ام پرپر شد...
همه چیز ...حتما ریشه ای در جایی داشته است. حتما"!
پیشنماز "مستفعی" برنامه (!) سازان رادیو زم زم انه
http://sibestaan.malakut.org/archives/2008/10/post_655.shtml
پنجشنبه 9 آبان 1387 - 30 اکتبر 2008
Subscribe to Posts [Atom]