02 July 2008
و سواری که برانگیخت سگان را به صدای سم اسبش بر سنگ
از یک سو زیر سبیل شادروان پرویز ورجاوند "وزیر فرهنک" دولت موقت سنتورمیزنید،
و از سوی دیگر کمر بسته اید به پوززنی "شخصی بنام کورش زعیم"
و "مدير «محترم سايت استاد اديب برومند، شاعر ملی ايران» (که) اسم ندارد"
و " آقای اديب برومند که حتی پای مطالب مربوط به کار سياسی و جبهه ای خود نيز از برنام «استاد» و لقب «شاعر ملی ايران» استفاده می کنند (که چندان ربطی با مقام ايشان در جبههء ملی ندارد) و بد نيست برای مديريت سايت خود يک آدم فارسی دان استخدام کنند" ؟
1- دولت موقت فقط یک وزیر فرهنگ و هنر داشت؛ مهندس برکشلی.
2- دکتر ورجاوند، وزیر فرهنک و هنر دولت موقت محسوب نمی شد. فقط "کفالت" موقت ان وزارتخانه را به عهده گرفت. تلاش "خطرناکش" برای جستجو و انتصاب سرپرست "بنیاد شاهنامه " بی نتیجه ماند، ولی توانست جلوی بولدوزرهایی که خلخالی روانه تخت جمشید کرده بود بایستد و بعد استعفا داد.
3- ادیب برومند نپذیرفت وزیر فرهنگ و هنر دولت موقت بشود، ولی کانون نویسندگان و هنرمندان جبهه ملی را بوجود آورد .
4- به دفاعیه کوتاه ولی پر شور و احساساتی پرویز هراتی نژاد (در سایت آژانس خبری کوروش / تحت عنوان "چرا کورش زعیم را نشانه گرفته اند؟") جمله ای اضافه میکنم، از پیام جدید کوروش زعیم؛ فشرده فریادهای جوانان ونوجوانان میهن نفرین شده ما خطاب به جویندگان اسب ترویا و خر دجال:
"پرسش اینست که چرا، با وجود اینکه گروه های سیاسی ملی و دموکراسی خواه ایرانی در درون و برون مرزها، فرهیخته ترین، اندیشمندترین و برگزیده ترین قشر جامعه ایرانی هستند، هنوز به این خرد و بینش سیاسی نرسیده اند که باید زیر چتر یک استراتژی برای رسیدن به آرمان مشترک همبسته شوند؟"
Subscribe to Posts [Atom]