18 June 2008
سرآغاز کتاب "خانم وزیر" فقط به عنوان مثال
چشممان روشن! مهستی شاهرخی در یکی از وبلاگهایش ("چشمان زنان") ضمن نقل مقاله ای که شهر نوش پارسی پور (در "وبلاگ شهرنوش پارسی") به معرفی کتاب "خانم و زیر" ( نوشته منصوره پیرنیا) اختصاص داده است، "مطالبی" را تکرار کرده، که در سرآغاز کتاب "خانم وزیر" هم منتشر شده است. حق التالیف "مطالب تماشایی" کذا اما انحصارا به یک حاج آقای هفت رنگ تعلق دارد که (فی المثال) هشت سال آزگار اندر معجزات "شیخنا" رییس جمهور(!) اصلاحات ( به زعم حاج آقا: "رییس جمهور من") هر مهملی را که آخوند ابطحی جونیور برایش مستقیما از کاخ ریاست (!) جمهوری (!) فکس کرد، به مثتوی هفتاد من کاغذ تبدیل فرمود و انتشار داد؛ با "پیش در آمد" و چه و چه !
اندر معرفی کوتاه "استعداد(!)" حاج آقا همین بس، که ایشان توسط تر و تازه ترین "یک هفته با خبر(!)" الشخص الشخیص خودش، کشف کرده، که آسید علی آقا (شیخنا و ستون سابق خیمه نظام جمهوری یک هفته باخبر) "صیاد" استخدام کرده است برای "اهل بیت"؛ به دلیل اشتهای مفرط اهل "بیت" به بلعیدن شبانه روزی الخاویار! (1)
خلاصه این که اگر الفردا یا الپسفردا مقام "معظم " رهبری (که شعورش نمیرسد به این که تشکیلات عظیم شیلات ایران هم جزو خنزرهای پنزرهای "خانه پدری" هفت جدش به حساب میاید ) راحل و ره شماره 2 بشود و شورایی "اصلاح طلب(!)" ارث و میراث ایشان را با عرض تبریک و تسلیت متداول بالا بکشد، نباید برای شاهرخی و پارسی پور و پیرنیا، مجال تعجب باقی بماند، اگر توسط " حاج اقا یک هفته با خبر" با خبر گردند، که هر کله سحر هفت تا کامیون جلوی "بیت" رییس جمهور فرانسه ترمز میکند، برای حمل چوپ پنبه های بطریهای شراب و الشامپاین!
پس لاکن خواهی نخواهی میتوانیم به اصل المطلب دخولات کنیم. یعنی: پیشدرآمد تموم شد! آری، باری! هما نطور که در جمله اول برای "اولین مرتبه" باخبرتان کرده بودیم، وبلاگ "چشمان زنان" ضمن نقل المقاله ای که خانم شهر نوش پارسی پور فی المعرفی الکتاب جدید خانم منصوره پیرنیا نوشته اند، به ناچار مطالبی را تکرار کرده اند که درسرآغاز کتاب "خانم وزیر" هم شدیدا به زیور درج آراسته شده است و "الحق التالیف" مبارکه اش به طور تمام و کمال متعلق است به کاشف الصیادان خاویار الجمهوری (!) اصلاحات پذیر خانه (!) پدری
لطفا خانمها پارسی پور و پیرنیا وشاهرخی ( به ترتیب الفبا) و خوانندگان جوان و نوجوانشان ( که نمیدانند از چی شد که ایران ما این جوری شد) مطالب "یک جمله ای سرآغاز کتاب" را از سر نو "بخوانند" ، تا برسیم به نکته دوم."... جملهای از سرآغاز این کتاب را برای شما میخوانم: بانویی که در آن سحرگاه، در کنار زنی معروف به بدکارهگی، و در محلهای بدنام در جنوب تهران، جسماش را در گونی شقاوت پیچیدند، و طناب دار به گردن او آویختند، و به دارش کشیدند و تیربارانش کردند و نخستین زنی بود که به وزارت رسید.و هم اولین زنی بود که حکم مدیرکلی گرفت و پایهگذار یکی از معروفترین دانشگاههای ایران شد. و نیز اولین زنی بود که به مقام معاونت وزارتخانهای رسید، و بیش از آن همراه با زنان دیگر که کوشندهی راه برابری حقوق زن و مرد ایرانی بودند، در مقام نمایندهی ملت برای اولینبار به مجلس شورای ملی راه یافته بود. و مهمتر از همهی اینها، بانویی که در بیدادگاه جمهوری اسلامی به مرگ محکوم شده بود، هجده سال تمام در مقام ریاست یکی از مهمترین دبیرستانهای دخترانهی ایران و نیز سالهای متمادی دیگر در مقام بلند معلم هزاران دختر ایرانی را به کمال دانش و دانایی آراسته بود.".... (2)
2- پارسی پور و پیرنیا وشاهرخی ( به ترتیب الفبا) علی الظاهر خبر ندارند که ایرج خان مصداقی تبعید ما، به دلیل ارتباطا ت تشدید شده با امام زمان (یا دیگر دلایلی که ربطی به امام زمان ندارد) در دوران نه چندان دور ولی به هر حال ما قبل انتشار کتاب "خانم وزیر"، به الاستقبال ( یا البدرقه) المخترع "یک هفته باخبر" رفته و از جمله، اون "جمله سرآغاز کتاب" را به دجله انداخته و… سعدی هم با ذوق و شوق گفته است: صل المصانع ربی تهیم فی الفلاوتی، تو قدر خاویار ندانی که ول کنار شیلاتی. النقطه . "الپایان الموقت الجمله" . التوضیح شدید اللازم فی سبیل اللا : کلمه "النقط" و العبارت بین الهلالین ربطی به الذوق و الشوق سعدی و سرآغاز کتاب خانم وزیر ندارد. النقطه. الپایان التوضیح شدید اللازم فی سبیل اللای شماره یک.
3- الاستقبال فی البدرقه ( یا بالعکس) که ایرج مصداقی در مورد"سرآغاز یک جمله ای کتاب" مورد بحث و نمونه های دیگر کمالات "حاج آقا نویسنده جمله کدا" به عمل آورده است، نظیردیگر مقالات استنادی ایرج خان بس المفصل است و المجهز به التصاویر تماشایی و الپانویسهای تیپا نوازنده و القالپاق پرتاب کننده به حضور اون محفل انسی که عربزبانهای طفلکی، نی لبک و الپیشدرآمد و الپسدرآمد و الدمبک ناسورو قر و قاطی شده شیخناهایشان را حالا حالا ها پیدا نمیکنند؛ این هم "سر آغاز" تیتر مقاله مستند ایرج خان:
" نوریزاده، بانک مرکزی جعلیات... "!
4- پس حالا لاکن مستحب می نماید که "تمام و کمال" تیتر مقاله مستند شیخنا ایرج خان المصداقی هم به الحضور القاریین و القاره ات محترمه و محترم سه تا خانمی که پارسی پور و پیرنیا و شاهرخی را داریم، تقدیم شود (به انضمام الاحتیاطات فی المصداقیات "حالا کجاشو دیدی؟")؛ بفرما:
" نوریزاده، بانک مرکزی جعلیات و عصاره ژورنالیسم بیاعتبار"!5- متاسفانه شیخنا ایرج المصداقی بر خلاف شاهرخی و پارسی پور و پیرنیا، به تکرار طوطی وار "جمله سر آغاز کتاب" الابقا نکرده و به عنوان مثال به جزییات "تجسم آبرو و شخصیت زن ایرانی و... مقام بلند معلم هزاران دختر ایرانی" و خیلی چیزهای دیگر هم پرداخته است
( از همان "دیدگاه" نویسنده محترم "جمله سر آغاز کتاب")
و مثلا توضیحات مستندی داده است که خواهی نخواهی خرفهم میشویم، وارثین انقلابی "حانه پدری" و چه و چه، به زعم حاج آقا نویسنده شیرین قلم "جمله سر آغاز کتاب" سنگ تموم نگذاشتند و حیوونکی ها بدجوری بازی خوردند و خیلی از «آنها که تصاویرشان در کنار آن مخدره وزیر آموزش و پرورش در آلبومها و یادها باقیست...» و میبایست طبق ابداعات جورنالیستی حاج آقا نویسنده محترم جمله سر آغاز کتاب، در گونی شقاوت پیچیده شوند ، و طناب دار به گردنشان بیاویزند و به دارشان کشند و... دست آخر تیربارانشان کنند، بدبختانه قصر در رفتند و به سزای اعمال خود نرسیدند. (3)
صدالبته گزارش" ابداعاتی" اعدام آن "مخدره"، و "توضیحات انقلابی" فوق الذکر در مورد "عکسها" ی و خیلی چیزهای دیدنی و خواندنی دیگر که ایرج مصداقی در مقاله اش بررسی کرده است، جزو لایتفک الپشتوانه های تل انبار شده در گاو صندوق های "بانک مرکزی جعلیات و عصاره ژورنالیسم بیاعتبار نوری زاده" محسوب میشوند و مثلت "مخدرات" اهل قلم، بعد از کفش و کلاه کردن و مراجعه به " بانک مرکزی جعلیات و عصاره..." لطفا به خاطر بسپارند که خودشان را به ادای دین موظف فرموده اند؛ ادای دین به شادروان فرخ رو پارسای، به خوانندگان جوان "جملهای از سرآغاز این کتاب"، و از همه مهمتر به "کوپی رایت" سه جانبه ملاخور شده ی حاج آقا روزنامه نگار باشرف!
........التوضیح شدید اللازم فی سبیل اللای شماره 2…………..
1/
یکهفته با خبر / 24 خرداد 1387 - 13 ژوئن 2008
http://www.nourizadeh.com/archives/003804.php
2/
مقاله "فرخ رو پارسا، اولین زن وزیر ایرانی " به روایت شهرنوش پارسی پور
وبلاگ "چشمان زنان"- مهستی شاهرخی
http://www.chashmanzanan.blogfa.com/post-321.aspx
3/
مقاله "نوریزاده، بانک مرکزی جعلیات و عصاره ژورنالیسم بیاعتبار"
سایت "نه زیستن نه مرک" –ایرج مصداقی
http://www.irajmesdaghi.com/page1.php?id=165
نقدی بر کتاب "خانم وزیر" جعل بزرگ تاریخ
هما احسان
http://homaehsan.org/main/Articles.shtml
Subscribe to Posts [Atom]