27 April 2008
کشف الاسرار اصل چهارم قانون (!) اساسی اندیشمندان نهضت آزادی و نوانديشترين علماي عظام دعای کمیل
اصل چهارم قانون (!) اساسی اندیشمندان نهضت آزادی و
نوانديشترين علماي عظام دعای کمیل
"آقای عبدالله نوری وزیر سابق کشورشب های جمعه اول هر ماه مجلسی در منزلش برگزار می کند. بعد از نماز مغرب و عشا خودش دعای کمیل می خواند...
دیشب رفتم. آقای مهندس عزت الله سحابی داشت در مورد حقوق بشر حرف می زد. با همان شیوه ی<<اندیشمندان اصلی نهضت آزادی مثل مهندس بازرگان و دکتر سحابی پایبند به متون قرآن حرف می زد ... که " اگر " کسی بخواهد نگاه حقوق بشری به قرآن داشته باشد، از آن میتواند برداشت کند ...
البته مهندس سحابی در مورد اینکه اگر این کسان در مقام قدرت دینی باشند و به حقوق بشر متعارف و شناخته شده اعتقاد نداشته باشند از همان آیات ومستندات و نیز از آیات دیگرمی توانند کار خود را توجیه کنند، توضیحی ندادند...
خیلی استفاده کردیم"!
http://www.webneveshteha.com/weblog/?id=2146309406
6 ارديبهشت 1387 – 25 اوریل 2008
.......................................
.........................
"گفت و گوي اختصاصي اعتماد ملي با آيت الله العظمي صانعي /
فهيمه خضر حيدري /
عطر گلاب همه چيز را در احاطه دارد. به استقبالمان ميآيند و تاكيد ميكنند كه وقت آيتالله محدود است... براي اين پرسش و پاسخ دو سالي در ليست انتظار بودهايم و آيتالله ميگويد: <اينكه چيزي نيست. گفتهاند صبر خداوند صد سال است و شما تنها دوصدم آن را گذراندهايد.>
آيتالله العظمي صانعي ... يكي از نوانديشترين علماي عظام به شمار ميرود. خود نيز تاكيد ميكند: <كساني به ما حمله ميكنند كه شما هر روز يك راي داريد و راست هم ميگويند چون ما امسال يك رساله چاپ ميكنيم و سال ديگر چيزهاي تازهاي به آن اضافه ميكنيم و اين نشانه تحقيق بيشتر است ...
متن گفت و گوي دوساعته ما از تيغ تغييرات اساسيِ مشاوران ايشان در امان نمي ماند و بسياري از اظهار نظرها و حتي مطايبات آيت الله صانعي بنا به <صلاحديد> از نسخه نهايي خارج مي شود:
- حضرت آيتالله ... با توجه به نظرات متفاوت جنابعالي به عنوان مرجع تقليد عده كثيري از شيعيان، در باب حقوق زنان، خدمتتان رسيدهايم ... با نگاهي اجمالي به مساله نابرابري ديه زنان و مردان آغاز كنيم.
< اعوذبالله من الشيطان الرجيم . بسمالله الرحمن الرحيم. البته بحث تفصيلي ديه زن و برابري آن با ديه مرد در جزوههاي فقه و زندگي آمده است. اما به طور اجمال از اين قرار است... اوايل انقلاب اين بحث ديه زن و مرد مطرح شد. اين تحليل كه <زن نان آور نيست> و در مقابل <مرد نان آور است> اول بار از سوي شهيد بهشتي (قدس سره) مطرح شد .. اما بعد از طرح مسائل جديدي مانند شطرنج و معادن زيرزميني توسط امام (سلامالله عليه) باب جديدي در فقه باز شد ...
- مساله نابرابري ديه حتي در مورد جراحات زن و مرد هم وجود دارد و اين هم يكي از مواردي است كه به نظر ميرسد بايد در آن بازنگري شود.
<بله... ديه زن نصف ديه مرد است و بسيار مشكل است كه بپذيريم كه چشم و گوش زن و مرد با يكديگر متفاوت است ... به هر حال بايد به گونهاي دين و احكام اسلامي را بيان كرد كه هم قابل فهم باشد و هم قابل پذيرش و باور و ايمان كه اين از معاني سهولت دين است... مردم بايد باور كنند كه اين قانون، قانون خداست... به هر حال اسلام دين سهولت است و مردم بايد باورشان بيايد به قوانين اسلامي.
- اگر اسلام دين سهولت است و قوانين بايد بتوانند مردم را قانع كنند، پس شما جواب نيمي از جامعه را كه بر ضرورت بازنگري در قوانين منبعث از اسلام تاكيد دارند و مثلا در بحث ممنوعيت قضاوت زنان يا در باب ازدواج مجدد مردان به اقناع نرسيدهاند را چطور ميدهيد؟
<اگر من كه وارد احكام اسلام شدم و قانونگذار شدم حكمي دادم كه براي توده مردم قابل پذيرش نيست يا براي آنهايي كه ذيسهم هستند قابل پذيرش نيست؛ بايد در آن بازنگري كنم. نظير همين لايحه تعدد زوجات كه در آن آمده است كه اگر مرد داراي تمكن مالي است و از نظر مالي ميتواند عدالت را ميان همسران خويش رعايت كند ميتواند بدون رضايت همسر اول، همسري ديگر اختيار نمايد كه به نظر بنده چنين رفتاري با همسر خلاف معاشرت به معروفي است كه در قرآن كريم به آن امر شده است مگر در جايي كه رسم و فرهنگ مردم به گونهاي است كه زن از اين عمل اذيت نشده و ميداند كه هوو برايش خواهد آمد...
- راهكار حضرتعالي براي خروج از اين بنبست چيست؟
< براي حل اين مسائل ميتوانيم با استفاده از روشهاي فقهي و به قول حضرت امام (سلامالله عليه) فقه جواهري... از قواعدي نظير سهولت و نفي حرج و با توجه كامل به كتاب و سنت بهرهگيري كنيم و قانوني قابل پذيرش به مردم ارائه نماييم...
- حضرت آيتالله سوال مشخص من اين است: جنابعالي قبول داريد كه قوانين موجود در حوزه زنان از معيار سهولت برخوردار نيست و گروه بزرگي از زنان نسبت به اين قوانين نقد دارند؟
<نسبت به كدام قوانين نقد دارند؟
- نسبت به قوانين موجود در زمينه ديه، ارث، طلاق، قضاوت، حضانت و... از آنجا كه قوانين ما از فقه اسلامي گرفته ميشود و شما هم ميفرماييد هرگز در فقه شيعه به بنبست نرسيدهايد، پس چطور است كه تا به حال همراهي و يا اجماعي مثلا در ميان مراجع عظام براي بازنگري در اين قوانين انجام نشده؟
<اينجانب حدود 15 سال پيش به بعضي از بزرگان گفتهام در قانون اساسي طبق اصل چهارم كه مترقيترين اصل براي اسلامي كردن قوانين است بر مسأله موازين و متدهاي فقهي تأكيد شده كه راه اصلي براي خروج از اين بن بستهاست. ... روشن است كه موازين اسلامي كه در قانون اساسي آمده فراتر از فتواست...
- شايد من متوجه نميشوم. از يك طرف در مواردي مثل لباس ورزشي زنان و اساسا حضور زنان در مجامع ورزشي جهاني يا درباره ورود زنان به استاديومها گفته ميشود كه آيات عظام بايد نظر نهايي را بدهند و از طرف ديگر حضرتعالي به عنوان يك مرجع مجتهد نظريهپرداز ميفرماييد كه علما درباره قوانين منبعث از فقه تنها راهكارها را ارائه ميدهند؟
<ما فقط فتوا ميدهيم. قانون را كه ما نمينويسيم... ببينيد در فقه ما هست كه حاكم بر مبناي فقهي خودش حكم ميكند و از نظر دليلي شما يا قبول ميكنيد اسلام نظام حكومتي دارد و يا نه. ماميگوييم اسلام نظام حكومتي دارد...
- شما ميفرماييد زن و مرد در دين اسلام برابرند و جايگاه زن در قرآن جايگاه والايي است ولي در عمل، من به عنوان يك زن مدام با تضييع حقوقم در قوانين نوشته شده بر اساس اسلام رو به رو ميشوم...
<شما بفرماييد كه در كجا مشكل وجود دارد تا ما حل كنيم. به هر حال اين مشكل، مشكل شماست و شما بهتر ميدانيد.
- عرض كردم خدمتتان قبلا....
<ما ميگوييم زن ميتواند امام جمعه و امام جماعت و ولي فقيه بشود. شما ديگر چه ميخواهيد؟ اما اين وظيفه قانونگذار است كه بر اين اساس قانون وضع كند و اگر قانونگذار دلش نخواست كه اين قوانين را وضع كند، در آن صورت مقصر ما نيستيم.
- پس نقش مراجع عظام درانطباق قوانين با موازين اسلام كه شما ميفرماييد جانبدار زن هستند چيست؟
<لا اله الا الله. مرجع تقليد فتوا ميدهد. هر فرد هم در حوزه فردي تا به قانون نرسيده است، فتواي مرجع تقليد خود را عمل ميكند.
- به نظر شما الان ضرورت تغيير در قوانين وجود دارد يا ندارد؟
<بله وجود دارد. لازمه اين تغيير هم در درجه اول آزادي مراجع تقليد (حفظهم الله) در فتوا است كه فقه شيعه بر اين آزادي استوار است اما ميان قانون و فتوا تفاوت وجود دارد چرا كه فقيه برداشت خود را از فقه بيان ميكند ... حالا شما برويد ببينيد ازنظر آقايان چه چيزبراي جامعه انفع است. من نميدانم. خودشان ميدانند.
- در ادامه بحث جايگاه والاي زنان در اسلام و قرآن سوال ديگري هم دارم كه مربوط به سوره نساء است كه گويا توصيهاي در اين سوره به مردان شده است كه زنانتان را بزنيد!
< آنچه در اين سوره راجع به زدن زنان وجود دارد همان گونه كه امام باقر (عليه السلام) فرموده است زدن با چوب مسواك است. شما مكه مشرف شدهايد؟
- خير.
<خدا قسمت كند. اين چوب در مكه وجود دارد. چوبي است كوچكتر از همين خودكاري كه در دست من و شما است و اين توصيه هم به نظر بيشتر به شوخي و ايجاد الفت شبيه است تا زدن به معني تازيانه زدن.
- يعني چه ؟ اصلا با هر وسيلهاي چرا بايد زن را بزنيم و بعد هم عدهاي بيايند تفسير كنند كه مثلا جوري زده شود كه جاي كبودي نماند و...
< حالا من ميگويم خدمتتان. آخر شما صبر كنيد. اين قدر عجله نكنيد. ببينيد اصلا زدن مطرح نيست. گفته شده كه بعد از موعظه و پشت كردن به زن، از دري ديگر وارد شويد و زدن در اينجا آنگونه كه تصور شده نيست. چرا كه بايد به گونهاي باشد كه نه خون بيايد و نه سرخ شود كه بايد پرسيد اين اصلا چگونه زدني است؟
- نظر حضرتعالي درباره احكامي مثل پرتاب از كوه يا قطع عضو يا سنگسار كه اخيرا صادر شده است چيست؟
<خارج نشويد از بحث. من نميتوانم جواب بدهم.
- اين فقط يك سوال است در حوزه بازنگري بر قوانين كه قبلا نظر مثبت خودتان را درباره آن دادهايد و ميفرماييد اگر امام هم بودند نظرشان موافق بود. حالا من در ادامه همين بحث سوال دارم. خارج نيست.
< چيزي نگوييد كه من نتوانم جوابش را بدهم.
- من براي نمونه درباره اجراي مجازات سنگسار بايد از شما جواب بگيرم. اين خارج از بحث نيست. آيا اين نوع مجازاتها منسوخ نشده؟
<خير منسوخ نشده و همانگونه كه بارها گفتهام ولي گوش شنوايي وجود ندارد و فرياد ما نيز به جايي نميرسد ايجاد تغييرات در قانون مجازات اسلامي ضروري است اما نه به دليل نسخ، بلكه بر همان مبنايي كه ميرزاي قمي(ره) فرموده كه حدود تنها اختصاص به زمان حضور امام معصوم (عليهالسلام) دارد ...
- حدود را كه ميفرماييد شامل اعدام هم هست؟
بله. در بخش تعزيرات اعدام هم وجود دارد... افرادي به دليل ايجاد فساد مستحق اعدامند و اينكه اعدام موثر نيست هم سخن صحيحي نيست.
- پس پرتاب از كوه يا سنگسار كه الان انجام ميشود در زمان غيبت امام (ع) مجاز نيست؟
<طبق مبناي ميرزاي قمي مجاز نيست ... اثبات اموري كه منجر به اجراي چنين مجازاتهايي شود بسيار مشكل است ... تنها راه آن، چهار مرتبه اقرار خود فرد آن هم اقراري كه از روي وجدان ديني و متأثر از ايمان به قيامت و فرار از عذاب آخرتي باشد ... و در روايات مذكور است كه در آن صورت هم محكمه ميتواند او را عفو كند.
- حتي اگر حكمش سنگسار باشد؟
< هر چه ميخواهد باشد. در صورت اثبات، بهوسيله چنين اقراري كه از روي وجدان باشد نه دوز و كلك، قابل بخشش است.
- خب اين هم كه چندان قابل تشخيص نيست و لابد به علم قاضي بستگي دارد.
<بله ... هنوز فرهنگ بشر آنقدر بالا نرفته كه مجرم آزادانه بيايد اقرار كند ... بايد به روايتي كه در مورد اقرار زني در نزد امير مؤمنان در كتب روايي ما وارد شده كه شاهد محكمي است بر عدم حجيت علم قاضي در حدود، توجه نمود... در اين داستان با آنكه با يك يا دو مرتبه اقرار براي قاضي علم حاصل ميشود، اما حضرت چهار مرتبه اقرار را لازم دانست ... بعد از اطلاع از حامله بودن زن به او فرمود برو تا وضع حمل كني و بعد از وضع حمل كه زن دوباره نزد حضرت آمد به او فرمود برو تا بچهات بزرگ شود و راه و چاه را ياد بگيرد ... . ببينيد تفاوت اين حكم را با رفتاري كه ما انجام ميدهيم و نوار ميگذاريم، ضبط ميكنيم و با شنود تلفني و هزار بازي ديگر زمينه اجراي حد را فراهم ميكنيم.
- دقيقا برعكس تعجيلي كه امروز در اجراي چنين احكامي ميشود.
<آنچه كه شما ميگوييد جوابش اين است كه <ليس في الحدود نظره ساعه.> يعني بعد از اثبات حدود به آن طريقي كه بيان شد معطلكردن آن صحيح نيست...
- پس اينكه حكم سنگساري صادر ميشود و بعد گفته ميشود كه بخشنامه صادر كردهاند كه حكم اجرا نشود با موازين اسلام سازگاري ندارد؟
< به نظر من اين كار با موازين فقهي نميخواند چرا كه قانونش وجود دارد ... و يا قانوني برحسب نظريه ميرزاي قمي وضع شود كه حدود مربوط به زمان غيبت نيست و در زمان غيبت بايد به تعزير اكتفا كرد و اين راه حل با قانون اساسي كه موازين اسلامي را مطرح ميكند سازگار است...
- در فرمايشاتتان به ضرورت بازنگري در قوانين اشاره كرديد. با توجه به اينكه در شرايط حاضر موضوع تعامل با جهان هم براي تمام كشورها بسيار اهميت پيدا كرده و ما هم به هر حال بايد بتوانيم در حوزه حقوق بينالملل و با توجه به رويكرد جهان امروز به موضوع حقوق بشر پاسخگو باشيم؛ درباره جايگزيني مجازاتهايي مثل اعدام كه خشن توصيف شده، چه نظري داريد؟
< اعدام در همه موارد خشن و زشت نيست برعكس در برخي موارد مانند قصاص هيچ خشونتي نداشته بلكه از زيباترين دستورات و قوانين اسلام است كه اگر دو قانون اسلام را زيبا فرض كنيم يكي همين قانون قصاص است و اگر يكي باشد همين قانون است و اين را بنده با تمام وجود يافتهام و تك تك سلولهاي بدنم به آن گواهي ميدهد ...
- حضرت آيتالله صانعي من سوالات ديگري هم دارم و عذر ميخواهم كه خسته شديد ولي به هر حال ما هم تا قم آمدهايم كه جواب سوالاتمان را از شما بگيريم. درباره پوشش زنان و نوع حجاب آنها حتما در جريان هستيد كه اخيرا سختگيريهاي زيادي شده است. آيا اسلام بر نوع خاصي از پوشش تاكيد دارد؟
< در مورد پوشش زن اسلام تنها به بيان برخي قواعد و اصول اكتفا كرده است مانند آنكه زن بايد اولا: پوششي داشته باشد كه او را از نگاه آلوده حفظ نمايد و به تعبير شهيد مطهري باعث مصونيت او شود... ثانيا: اجتماع نيز از فساد و تباهي مصون بماند كه به نظر اينجانب براي مرد نيز همين پوشش و به همين دليل لازم است. ثالثا: شخصيت و كرامت و حرمت زن حفظ شود ...
- علاوه بر بحث چادر تغييراتي هم در نوع پوشش زنان و مردان با تغيير فصل ايجاد ميشود و در زمستان گذشته اين موضوع براي زنان دردسرساز شد. مثلا اعلام كردند كه به پا كردن <چكمه> براي زنان در حكم <تبرج> است و زنان حق ندارند چكمه بپوشند.
< چه مانعي دارد؟ در زمستان چكمه ميپوشند ديگر. در تابستان هم كلاههايي سرشان ميگذارند براي اينكه در آفتاب اذيت نشوند. چه اشكال دارد؟ تبرج اصلا اين حرفها نيست. تبرج آرايشي است كه ممكن است زني بكند و نعوذبالله بخواهد روسپيگري كند كه حالا به آن وارد نميشويم. <لا تبرجن تبرج الجاهليت الاولي> اشاره دارد به خودنماييكردن...
- ريشه تبرج به لحاظ لغوي چيست؟
<من وارد اين بحث نميشوم. نميتوانم.
- چرا حاج آقا؟
< براي اينكه امروز بحث حجاب زنان و مفاسد اجتماعي يك بحث سياسي شده است. فايدهاي هم ندارد صحبت من. از طرفي ممكن است برداشت مجريان هم از تبرج با برداشت ما متفاوت باشد.
- به همين دليل هم هست كه اظهار نظر شما خيلي فايده دارد.
< من فقط ميگويم خودنمايي نبايد كرد. چه زن و چه مرد. خودنمايي زن براي جلب توجه مردان حرام و خودنمايي مرد هم براي جلب توجه زنان حرام است. والسلام..."!
اعتماد (!) ملي
http://www.roozna.com/Negaresh_site/FullStory/?Id=58908
...............................................
...تمرین...
..............
"گفتم: چه عرض كنم؟! شخصي از كنار چند تا جن عبور مي كرد، جن ها با ديدن او زير لب گفتند بسم الله"!
کیهان بازجوی عزیز ام القرا
http://www.kayhannews.ir/870208/2.htm#other202
8 ارديبهشت 1387 – 25 اوریل 2008
Subscribe to Posts [Atom]