09 March 2008

توضیح المسایل انتخاباتی صداي "آزاد" اجنه ی خارج_ نشین_ قانون (!) اساسی جمهوری(!) اکبر

توضیح المسایل انتخاباتی
صداي "آزاد" اجنه ی خارج_ نشین_ قانون (!) اساسی جمهوری(!) اکبر
http://www.cyrusnews.com/news/fa/


اجنه ی خارج_ نشین_ قانون (!) اساسی فقاهتی بازم بی خودی دسته گل مخملی به آب داده اند. این دفعه مقاله "صداي ولی فقیه و صداي آزادي " آقای اکبرگنجی را شدیدا "اصلاحات" فرموده اند و کلمات مقدس "ولی فقیه" و "فقاهتی" ایشان را (به طور اجماعی و نستوه و همیشه در صحنه) تبدیل کرده اند به "سلطان" و "سلطانی".

لاکن اصول مبارکه شماره 1 و 2 و 3 و4 و 5 و 27 و 110 و چه و چه قانون (!) اساسی جمهوری(!) همونطور که اجنه ی خارج_ نشین میدوئن، اصلا و ابدا ربطی به "سلطان" و "سلطانی" و سلطنت و سلطنتی و این جور چیزا نداره. پس لاکن علی الحساب متن "مستحب" فرمایشات فیلسوف "ازادی خواه" جسارتا به خود ایشون ( و به اجنه خارج_ نشین_ فقاهت) تقدیم میشه، که خیرشو ببرن ایشاللا. فاتحه!


دارالترجمه یاجوج و ماجوج
........................

صداي ولی فقیه

و صداي "آزادی" اکبر


اصلاح طلبان طرفدار شرکت در انتخابات بر سر يک نکته اجماع دارند: اصلاح طلبان در مجلس هشتم حداکثر به عنوان ‏يک اقليت حضور خواهند داشت، براي اينکه ولی فقیه پيشاپيش دوسوم مجلس آينده را از آن خود کرده و خيالش آسوده است ‏که "مجلس فقاهتی " ديگري در اختيار خواهد داشت.

با توجه به اين واقعيت تلخ، اين پرسش نياز به پاسخ دارد:

مدافعان ‏آزادي، دموکراسي، حقوق بشر، برابري و اصلاحات مسالمت آميز، به چه دليل يا دلائلي بايد در انتخابات شرکت کنند و ‏مردم را هم به شرکت در انتخابات دعوت نمايند؟ آيا شرکت در انتخابات براي فرستادن عده اي به مجلس است تا يک اقليت ‏در برابر اکثريت مجلس آينده تشکيل دهند؟ اين اقليت قرار است چه کند که براي فرستادن آنها به مجلس مردم بايد در "شبه ‏انتخابات تقلبي فقاهتی " شرکت کنند؟ نکات زير راهي است براي پاسخگويي به اين پرسش

‏1-‏‎ ‎مجلس دو وظيفه ي مهم بر دوش دارد.اول قانون گذاري. دوم نظارت بر ديگر قوا. اقليت اصلاح طلب مجلس آينده ‏امکاني براي عملي کردن اين دو وظيفه ي قانوني ندارد. ‏

‏2-‏‎ ‎وقتي يک حزب يا يک فرد داوطلب نمايندگي مجلس مي شود، برنامه اي را به مردم ارائه مي کند و به آنها مي گويد اگر ‏به ما رأي دهيد، اين برنامه را تصويب و عملي خواهيم کرد. اصلاح طلبان هيچ برنامه اي براي مجلس آينده به مردم ارائه ‏نکرده اند و هيچ وعده ي عملي مشخصي هم به مردم نداده اند. فرض کنيم سياست و فرهنگ و اجتماع و علم و آموزش از ‏نظر مردم فاقد اهميت باشند و آنها فقط به مسائل اقتصادي بينديشند و رفع مشکلات اقتصادي مسأله ي اصلي آنها باشد. آيا ‏کانديداهاي فعلي اصلاح طلبان مي توانند به مردم وعده دهند اگر به ما رأي دهيد و ما به مجلس راه يابيم : تورم را کنترل و ‏کاهش خواهيم داد، بيکاري فزاينده را کنترل و سالانه فلان درصد شغل ايجاد خواهيم کرد، با فقر و نابرابري شديد موجود ‏از طريق تصويب اين برنامه ها مبارزه خواهيم کرد، قدرت مطلقه ي دولت را با خارج کردن نفت از چنگ اش و سپردن ‏آن به مردم، کاهش خواهيم داد، حجم نقدينگي را فلان درصد کاهش خواهيم داد و غيره. نمايندگان اصلاح طلب برنامه اي ‏براي اين مشکلات ندارند، يا اگر هم داشته باشند، به مردم ارائه نکرده اند. دليل امر روشن است : امکان تصويب هيچ ‏برنامه اي توسط اصلاح طلبان در مجلس وجود ندارد، هيچ وعده اي را نمي توان عملي کرد.‏

‏3-‏‎ ‎اصلاح طلبان گفته اند مي خواهند "يک اقليت قدرتمند و موثر" در مجلس هشتم داشته باشند. اقليت اصلاح طلب مجلس ‏فقاهتی هفتم نه قدرتمند بود و نه موثر. تغيير چه متغيرهايي باعث شده است که اقليت اصلاح طلب مجلس هشتم به "يک ‏اقليت قدرتمند و موثر" تبديل شود؟ آيا کانديداهاي اصلاح طلبي که قرار است به مجلس آينده راه يابند، از جهت خاصي بر ‏نمايندگان اصلاح طلب مجلس هفتم برتري دارند؟ ‏

‏4-‏‎ ‎در پرتو مقدمات ياد شده بايد به يک پرسش پاسخ گفت: مردم به چه دليل يا دلايلي بايد در "شبه انتخابات تقلبي فقاهتی " ‏شرکت کنند؟ به نظر برخي از اصلاح طلبان، بايد از مجلس به عنوان يک "تريبون" براي طرح نظرات اصلاح طلبان ‏استفاده کرد. راديکال ترين گروه اصلاح طلب براي توجيه شرکت مردم در انتخابات گفته است : بايد در انتخابات شرکت ‏کرد تا برخلاف خواست اقتدارگرايان(يعني خواست ولی فقیه)، "مجلسي يکدست و يک صدا" شکل نگيرد. ورود نمايندگان ‏اصلاح طلب به مجلس، مجلس را چند صدايي خواهد کرد. فرض کنيم مجلس تريبون طرح نظرات اصلاح طلبان باشد. ‏فرض کنيم مردم بايد به عده اي رأي دهند تا به مجلس رفته و نظرات اصلاح طلبان را از تريبون مجلس به اطلاع همگان ‏برسانند. اما عملي کردن اين خواست متکي بر دو پيش شرط است:‏

الف- وجود برنامه هاي مدون سياسي، اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي، قضايي، نظامي اصلاح طلبانه.‏
ب- وجود نمايندگاني که حاضر باشند در مجلس به عنوان صدايي در برابر صداي ولی فقیه عمل کنند. يعني بايد نمايندگاني ‏آگاه و شجاع وجود داشته باشد که حاضر باشند اين پروژه را دنبال کنند. آري اگر نمايندگان اصلاح طلب و شجاعي وجود ‏داشته باشند که حاضر باشند در مقابل صداي ولی فقیه صدايي حق طلبانه بر آورند، مجلس چند صدايي خواهد شد. آيا چنين ‏افرادي در ميان کانديداهاي اصلاح طلبان وجود دارند؟‏

نگاهي به ليست اصلاح طلبان در سراسر کشور ما را با پاسخ منفي روبرو مي کند. کافي است دوستان از ميان کانديداهاي ‏اصلاح طلب فقط چند تن را به مردم معرفي کنند که در طول سه دهه ي گذشته به سرکوب جامعه مدني، زنداني کردن ‏آزاديخواهان، اعدام ها و تجاوزات دولت اعتراض کرده باشند. کداميک از اينان حتي يک بار به زنداني کردن ها اعتراض ‏کرده باشد. اعتراض به سرکوب هاي دهه ي 60 و اعدام ناجوانمردانه ي چند هزار زنداني در تابستان 67 پيش کش، چرا ‏به بازداشت زنان، معلمان، کارگران، دانشجويان، اقليت هاي مذهبي، اقليت هاي قومي و غيره در دوران پس از اصلاحات ‏اعتراض نکرده اند و نمي کنند؟ کداميک از اينان در سه دهه ي گذشته از آزادي و دموکراسي و حقوق بشر دفاع کرده ‏است؟ آيا افرادي که هيچگاه چنين نکرده اند، پس از رفتن به مجلس چنين خواهند کرد؟ کداميک از اينان جرات و شجاعت ‏آن را خواهد داشت که از تريبون مجلس حکم سنگسار را به دليل "وهن دين" و "تعارض با حقوق بشر" رد کند و خواهان ‏لغو آن از قانون مجازات اسلامي شود؟ تازه اين به شرطي است که واقعاً اينان با اين نوع مجازات مخالف باشند و آن را ‏موجب وهن دين و نقض حقوق بشر بدانند. کداميک از اينان شجاعت آن را دارد که در مقابل گنجاندن حکم ارتداد در قانون ‏مجازات اسلامي بايستد و بگويد: "اين حکم شايد به دلائل سياسي در صدر اسلام توجيه پذير بوده است، اما مطابق معيارهاي ‏بشر کنوني اين حکم، حکمي غير اخلاقي، غير عقلاني، غير انساني، غير عادلانه و ناقض حقوق بشر است.امروز، ايمان ‏متکي به عقلانيت و اخلاق حافظ ديانت است، نه درفش فقاهتی ". شجاعت چيزي نيست که پس از رفتن به مجلس به ‏نمايندگان اصلاح طلب تزريق شود. زندگي و گذشته افراد نشان مي دهد که شجاع و اهل مبارزه هستند يا نه. کداميک از ‏اينان هم اکنون حاضراست به زنداني شدن غير قانوني منصور اسانلو، احسان منصوري، احمد قصابان، مجيد توکلي، و... ‏رسماً اعتراض کند؟

از سوي ديگر، آيا تک تک فعالين سياسي ايران بيش از تمام نمايندگان اصلاح طلب مجلس هفتم عليه "دولت احمدي و ‏مجلس فقاهتی " سخن نگفته اند و صداي خود را به گوش ديگران نرسانده اند؟ سايت عباس عبدي را با مجموعه سخنان ‏تمام اقليت اصلاح طلب مجلس هفتم مقايسه کنيد، اين مدعا تثبيت خواهد شد. از عصاره ي تمام کانديداهاي اصلاح طلب يک ‏عيسي سحر خيز بيرون نمي آيد تا مجلس هشتم را "چند صدايي" کند. صداي دانشجويان معترض دانشگاه شيراز را با ‏صداي آن کانديداي اصلاح طلبان در تهران مقايسه کنيد که وقتي در دانشگاه مورد اعتراض دانشجويان قرار مي گيرد که ‏براي تأئيد صلاحيت توبه نامه نوشته اي، پاسخ مي دهد :من نوشته ام هميشه به ولايت مطلقه فقيه اعتقاد نظري و التزام ‏عملي داشته ام و خواهم داشت، اينکه توبه نامه نيست. اين تازه وضع تهران است که نمايندگانش هميشه نقشي تعيين کننده در ‏سياست هاي مجلس داشته اندو چشم نمايندگان شهرستاني به آنها دوخته است.‏

‏5-‏‎ ‎فرض کنيم نمايندگان شجاعي وجود دارند که حاضرند در مجلس آينده صدايي را در برابر صداي خودکامه گان بلند کنند ‏تا به گوش ولی فقیه برسد و ولی فقیه چاره اي جز شنيدن اين صدا و گفت و گو با صداي جامعه اي که تک صدايي نيست ‏نداشته باشد. اما بازهم ولی فقیه اين صدا را ناديده خواهد گرفت، همانطور که "صداي 22ميليون نفر"ي را که طي دو دوره ‏انتخابات به خاتمي رأي دادند، ناديده گرفت. نه خاتمي تواناي رساندن چنان صدايي بود و نه ولی فقیه حاضر به شنيدن آن. ‏صدايي که هيچ پيامد عملي اي از آن بروز نمي کرد. ترديدي وجود ندارد که اکثريت مردم ايران به دلائل مختلف از نظام ‏سياسي ناراضي اند و خواهان تحول و دگرگوني مسالمت آميزاند. اما در نظام فقاهتی ، صداي فرد يا افرادي که فقط "يک ‏رأي کاغذي" را پشتوانه ي خود داشته باشند، توسط ولی فقیه شنيده نخواهد شد. اين صدا وقتي شنيده خواهد شد، که متشکل ‏شود، سامان بيابد، توان بسيج اجتماعي داشته باشد، و در صورت لزوم از طريق نافرماني مدني خود را به رخ کشد. پايگاه ‏اجتماعي داشتن چيزي جز اين نيست. در اين صورت صداي مخالفان شنيده خواهد شد و ولی فقیه مجبور خواهد شد تا در ‏پشت ميز با اين صدا وارد مذاکره و چانه زني شود. ميز مذاکره محصول پايگاه اجتماعي متکي به بسيج اجتماعي است. ‏ديدارهاي فعلي سران اصلاح طلب با ولی فقیه (به گفته همان سران: "مقام معظم رهبري و رهبر فرزانه انقلاب")، نه مذاکره، ‏که خواهش و تمناست، نه دادن و گرفتن، که بيعت و اعلام دائمي اعتقاد نظري به ولايت مطلقه فقيه و التزام عملي به آن ‏است. امري که هميشه از سوي رهبر مشکوک تلقي خواهد شد و ولی فقیه دوباره از آنها خواهد خواست تا براي اثبات ‏وفاداري، با غير خوديها (يعني اصلاح طلبان واقعي) مرزبندي کنند و آنان دائماً چنين مي کنند.‏

نتيجه: شرکت در انتخابات و فرستادن کانديداهاي فعلي اصلاح طلبان به مجلس، مانع تشکيل "مجلسي يکدست و يک صدا" ‏نخواهد شد. "تحريم انتخابات شبه تقلبي فقاهتی "، صدايي است در برابر صداي ولی فقیه که بدنبال شرکت گسترده ي مردم ‏در فريضه جهاد دشمن کوب خويش است. به جاي بيعت با ولی فقیه، بايد به ولی فقیه گفت: "نه".‏

اکبر گاف
" . و ز "

http://www.roozonline.com/archives/2008/03/post_6533.php

یکشنبه 19 اسفند 1386 - 9 مارس 2008






<< Home

This page is powered by Blogger. Isn't yours?

Subscribe to Posts [Atom]


نمایه ها و فهرست وب ایرانی

فارسی یاب وبلاگها و سایتها

لیست وبلاگهای ایرانیان در حهان

لینکستان

دایرکتوری اینترنت ایران

بهنویس Behnevis
فهرست وب سایت های ایرانی

Powered by Blogger

 

Subscribe to
Posts [Atom]

 
 

recently
Archives

public liability insurance uk

Get Free Shots from Snap.com