09 January 2008
همراه شو عزیز آشیخ كوهن آقای اصول شماره 1 و2 و 3 و4 و5 و 8 و 110 قانون اساسی جمهوری فدرالیک آلمان
جنبش دانشجويي نماد توسعه سياسي نيست، نماد توسعهنيافتگي است /
كوهن بنديت گرچه نام آشنايي نيست؛ اما تيپ آشنايي است ...
كوهن بنديت رهبر قيام دانشجويي 1968... تاكيد ميكند:
من ديگر عليه دولت نميجنگم حالا خودم جزئي از دولت هستم"!
شهروند امروز
هفته نامه خبری تحلیلی سراسری، اجتماعی، فرهنگي، اقتصادي، ورزشي
http://shahrvandemroz.blogfa.com/post-477.aspx
"... حالا حساب كنيد كه انتخابات مجلس چهارم نيز نزديك است ناگهان رد صلاحيتها آغاز شد و 41 نماينده را شوراي نگهبان رد صلاحيت كرد؛ كساني كه سه دوره، دو دوره يا يك دوره قبلا در مجلس حضور داشتند...
دوتا نامه نوشتم. يك نامه به آيتالله خامنهاي نوشتم و يك نامه هم به آقاي هاشمي... هيچ كدام منتشر نشدند..
نامههايي نيز به احمدآقا نوشتيم و از او هم كمك خواستيم... خبر داشتيم كه احمد آقا به برخي از جلسات شوراي نگهبان رفته بود تا حداقل آقاي خلخالي را تاييد كنند...
انتخابات مجلس پنجم كه انجام شد، فائزه خانم هاشمي آراي خوبي آورد. اين بچهها (كارگزاران) نيز راي خوبي آوردند... جامعه نيز نسبت به چهار سال قبل دلزده و سرخورده بود... ما فهميديم كه بايد كار را دوباره شروع كنيم... آقاي خاتمي مخالف بود... ايشان. ميگفت كه هيچ نتيجهاي ندارد و نبايد كار را شروع كنيم. حتي ناراحت شد و گفت كه ديگر من مخالفم. گفتم اما بايد راي اكثريت را بپذيريم ...
كساني كه به ما ايراد ميگرفتند به همين اشاره ميكردند كه شما براي رياست جمهوري چه برنامهاي داريد. ما ميگفتيم كه حالا يك كاري ميكنيم. يواش يواش بحث آقاي مهندس موسوي مطرح شد كه نپذيرفت و نام آقاي خاتمي مطرح شد... نتيجه جلسه اين بود كه من بروم پيش آقاي خامنهاي... جلسه بعد نيز آقاي خاتمي پيش ايشان رفت ...
در اين ميان آقاي مهدويكني نيز به خانم فائزه هاشمي به خاطر بحث دوچرخهسواري خانمها حمله كرده بود. از طرف آقايهاشمي به ما خبر رسيد كه به كروبي بگوييد يك چيزي بگو.
مصاحبهاي با روزنامه همشهري انجام داديم و گفتيم كه آقاي مهدويكني شما نه رهبر هستيد نه مرجع تقليد كه به مقلدين خود دستور ميدهيد. آقاي مهدويكني در خاطرات خودش نوشته كه من گفتم «به تو چه». من نگفتم. اينجوري گفتم.
بله. ما خيلي زحمت كشيديم براي انتخابات 76. يك لحظه آرام و قرار نداشتيم. اينها فقط گوشهاي از آن ماجراها بود. من حتي به اللهكرم و گروهش پيغام ميدادم كه اگر جايي آقاي خاتمي باشد و شما شلوغ كنيد، خانواده شهدا را ميفرستم به سراغتان كه ندانيد چه بايد بكنيد. شما فكر كرديد با ... طرف هستيد؟ .. با من طرف هستيد.
بعد از انتخابات و پيروزي خاتمي... كه سوال ميشود خودت چهكار ميكني، ميگويد من پير شدم...
اصلا تصوف وقتي به وجود آمد كه سرخوردگي در اسلام شروع شده بود"!
شهروند امروز
هفته نامه خبری تحلیلی سراسری ،اجتماعی، فرهنگي، اقتصادي، ورزشي
Subscribe to Posts [Atom]