15 October 2007
کشف دوا و درمون "کوررنگي" لیسندگان "آن جا" ی اصول شماره 1 و2 و 3 و4 و5 و27 و 110 و چه و چه قانون (!) اساسی جمهوری (!) آزادي (!) بيان

گفت آقای بهنود شما خیلی باهوشید.... دکتر بهشتی خیلی باهوش بود...
گفت شما اینجا تشریف داشته باشید. من زنگ میزنم به پاریس. شام خدمتتان میخوریم بعد جواب می آيد . این را من با نظر مثبت به ایشان منتقل میکنم. شاید... دستخطی بنویسند و اجازه دهند و روزنامهها با دستخط مبارک ایشان دربیاید
بعد نشستیم شام خوردیم و نماز خواند.
همه هم پشت سرش نماز خواندند.
حاج آقا بهنود، حکیم باشی "خارج از کشور" عالیجناب سرخ ریش و شرکا
http://www.cyrusnews.com/news/fa/
...............................................................................
سفر بهجت اثر آقاي احمدي نژاد به نيويورک هر چه مي گذرد از ابعادش کاسته نمي شود ... اما باز اين هم مشکل ما نيست. مشکل آن جاست که چرا اين گروه تصوري از آزادي بيان ندارند. تصوري ندارند که نمي توان روز روشن در مقابل اين همه دوربين گفت ما همجنس گرا نداريم و بعدش تکذیب کرد . لابد فکر می کنند روزنامه های آن جا هم وقتی توضیح مشاور رسانه ای رسید مجبورند آن را در صفحه اول چاپ کنند وگرنه به يک امضاي آقاي مرتضوي به عدم واصل خواهند شد.
و اين مغالطه و معوج بودن شناخت منحصر به اين ها نيست. اصولا کساني که مبتلا به کوررنگي هستند قرار نيست جز سياه و سفيد را ببينند. مثال ديگر...
راهش آن است که مشاوران رییس جمهور ... کمی ذهن بسوزانند و اصولا دریابند امری به نام ازادی بیان در جهان هست. روزنامه هائی هستند و آمریکا تنها کشور جهان است که از ابتدای خلقتش روزنامه ها آن چا ازاد بودند" !
حاج آقا بهنود؛ حکیم باشی"خارج از کشور" عالیجناب سرخ ریش و شرکا
" . و ز"
http://www.roozonline.com/archives/2007/10/post_4330.php
دوشنبه 23 مهر 1386 [2007.10.15
............................
گروهی درست کرده بودیم بهعنوان اعتصاب... این بود که بچهها رفتند در اعتصاب...
بختیار یک روز من را دعوت کرد به خانه اش و گفت من نخستوزیری را قبول کردم شما هم بروید روزنامهیتان را دربیاورید. رادیو تلویزیون هم شروع کند از اعتصاب بیاید بیرون. چون ما در اعتصاب بودیم... ماها هوادار انقلاب بودیم. آقای بختیار گفت از اعتصاب دربیایید. آزادی میخواستید این هم آزادی. ۳۹ روز قبل از انقلاب بود. روز پنجشنبهای بود...
صبح جمعه آقای دکتر بهشتی من را دعوت کرد ... من هم رفتم.
گفت این خبر چیست؟
گفتم هیچی. اینها سانسور را برداشتند. خوب شد دیگر. ما هم راحت شديم حالا اخبار مربوط به انقلاب را چاپ می کنيم و مردم از وقايع با خبر می شوند .
گفت نه عزیزم، اعتصابات سراسری ست در کشور. شما هم جز اینها هستید. بالاخره انقلاب رهبری دارد.... شما از اعتصاب در نیائید... اعتصاب یک پیکرهی به هم پیچیدهای است که یک جایش خراب شود همهاش خراب میشود. ... اگر مطبوعات دربیاید ممکن است که رهبر تحریم کند. خیلی برای شما بد می شود.... شنبه مطبوعات در بیاید معنیاش این است که آزادی مطبوعات را بختیار داده.
گفتم خب داده دیگر. آخر این جزو شرایطش است. سانسور را برداشته است. ما هم که میخواهیم سانسور برداشته شود. شما هم که میخواهید انقلاب کنید. خب خیلی خوب است دیگر. این همه باید ناز بیبیسی را بکشید. روزنامهها در میآیند کارتان را انجام میدهند...
گفت آقای بهنود شما خیلی باهوشید.... دکتر بهشتی خیلی باهوش بود...
گفت شما اینجا تشریف داشته باشید. من زنگ میزنم به پاریس. شام خدمتتان میخوریم بعد جواب می آيد . این را من با نظر مثبت به ایشان منتقل میکنم. شاید... دستخطی بنویسند و اجازه دهند و روزنامهها با دستخط مبارک ایشان دربیاید
بعد نشستیم شام خوردیم و نماز خواند. همه هم پشت سرش نماز خواندند.
خلاصه خبر را داد و گزارشها را گرفت. آمد گفت الحمدالله، الحمدالله یک نماز شکری بخوانیم، اجازه فرمودند مطبوعات منتشر شود.
آخر شب شده بود و حکومت نظامی بود ولی دکتر بهشتی چندين کارت مجاز حکومت نظامی داشت ... و هر کس را می خواست با يکی از ماشين های کارت دار می فرستاد و مرا هم فرستاد .
خلاصه جمعه فردايش پيام آقا را فرستادند برای مطبوعات و روزنامهها هم از خدا خواسته. صفحهی اول عکس بزرگ اجازهی رهبر.
صبحاش دکتر بختیار به من تلفن کرد. گفت من متاسفم برای شما. برای خودتان یک آقا بالاسر دیگر درست کردید . من دلم میخواست شما آزاد باشید...
اهمیت حرفی را که بختیار زد نفهمیدم.
باید میگذشت
سه ماه بعدش،
حمله به دفاتر ما شروع میشد،
حمله به آیندگان شروع میشد
تا ما میفهمیدیم" !
حاج آقا بهنود، حکیم باشی "خارج از کشور" عالیجناب سرخ ریش و شرکا
http://www.ghasedakonline.com/article.php?aid=74
قاصدک
Subscribe to Posts [Atom]