07 August 2007
سنگ صبور هم میهن!... نکند گاو مشد حسن مرده و از ما پنهان می کنند!
دارالترجمه تبلیغاتچی های انتخوابات هزار و یک شب
................http://www.cyrusnews.com/news/fa/..............
"در كشور ما در عرصه داستان نويسي نماينده شاخص در بكارگيري از سبك ناتوراليسم، صادق چوبك بوده كه ... از روايت هر نوع صحنه اي و كنش و واكنشي ترس ندارد...
توصيف لحظه لحظه جان دادن يك اسب و درد كشيدنش كه در جوي خيابان افتاده با تمام جزئيات كسالت بارش تا شرح جان دادن روسپي اي كه سيانور به خوردش داده و در حال جان دادن است ... صرفاً به دنبال نشان دادن و زوم كردن بر پلشتي ها و منجلاب آدم هاي واخورده جامعه است.
حال با اين تفاسير چرا در روزنامه اي كه مدعي اصلاح طلبي است به يكباره ... به سراغ اثري فوق العاده سياه در عرصه ادبي كشور رفته و از اين اثر ادبي نبش قبر شده است
كتاب سنگ صبور چوبك آنقدر سياه و تاريك و چندش آور است كه در همان زمان چاپش در سالهاي قبل از انقلاب هم مورد قبول قرار نگرفت و نسخه هاي آن مدتي بعد از چاپ جمع آوري شد و يا طي سالهاي پس از جنگ ماهنامه اي ادبي به خاطر چاپ قسمتهايي از اين كتاب ضد ديني و ستايش از آن توقيف گرديد و مدير آن نشريه نيز به خارج كشور پناهنده شد.
اين اثر ... معجوني است از نمايشنامه، تك گويي دروني طولاني و قصه و داستان كوتاه ...، مخالفت صريح با احكام اسلامي ...
حال چه شد كه از اين اثر كه هم نويسنده و هم اثرش در يادها نيست دست اندركاران روزنامه شرق به يكباره نبش قبر كرده و در رثاي آن يادداشت نگاري مي كنند؟
بديهي است مطرح كردن چنين سوژه هاي مصرف شده اي، خيانت به نسل جوان است...
آقايان! ... با اعتقادات اين ملت بازي نكنيد"!
کیهان بازجوی عزیر امٌ القرا
http://www.kayhannews.ir/860516/14.HTM#other1403
سه شنبه 16 مرداد 1386 - 7 آگوست 2007
...........................
"بايدهاي مطبوعات (يادداشت روز):
"كار فرهنگي دقيقاً كار فرهنگي است و دقايقي دارد كه از «غيرفرهنگي» برنمي آيد… برهمين اساس رسانه داري يك كار مهم فرهنگي است و الزاماً بايد در دستان انسان هاي فرهنگي قرار داشته باشد. رسانه در جاي خود يك «فن» و «هنر» نيز هست …
با يك غور مختصر در عرصه رسانه هاي الكترونيكي، صدا و سيمايي و مكتوب كشور به وضوح درمي يابيم كه در موارد متعددي صاحبان اين عرصه ... از توانايي اداره يك رسانه- كه آميخته با دانش خاص و تجربه فراوان مي باشد- برخوردار نيستند.
راستي چگونه است كه يك نفر بدون آنكه يك روز خبرنگاري كرده و يا بدون آنكه در همه عمرش يك گزارش نوشته باشد و حتي- در پاره اي از موارد- بدون آنكه در عمرش يك سطر مطلب فرهنگي- از جنس رسانه- نوشته باشد به يك باره صاحب امتياز، مديرمسئول، سردبير، رئيس شوراي سياستگذاري و... مي شود؟ ...
آيا دل بستن و بسنده كردن به دادگاه مطبوعات و هيئت منصفه آن- كه ساز و كاري است براي علاج بعد از واقعه- كفايت مي كند؟ ... " !
کیهان بازجوی عزیر امٌ القرا
http://www.kayhannews.ir/860516/2.htm#other200
سه شنبه 16 مرداد 1386 - 7 آگوست 2007
...........................
اندر سوک شرق/
"در صدای آقای رحمانيان مدير شرق، وقتی می گفت فارغ از خارج شدن روزنامه از توقيف يا نه، ديگر خيالی برای ادامه کار ندارم، نوعی دلسردی موج می زد. نوعی مايوسی، که بايد آن را به کسانی که در همين لحظه شادمانی نصيبشان شده است، تبريک گفت... که... نکند گاو مشد حسن مرده و از ما پنهان می کنند" !
حاج آقا بهنود
" . وز"
http://www.roozonline.com/archives/2007/08/006672.php
سه شنبه 16 مرداد 1386 - 7 آگوست 2007
...........................
"ما یا باید حکومت را تحمل کنیم، یا سرنگون کنیم …ما هم آدمهای سرنگون کردن حکومت نیستیم"!
ا . ن. آقا
" . وز"
http://www.roozonline.com/archives/2006/12/post_346.php
چهارشنبه 15 آذر ۱٣385 - 6 دسامبر 2006
...........................
" از چوپاني پرسيدند اينهمه با «بز»ها سروكار داري آيا آنها تأثيري هم روي تو داشته اند؟
جواب داد؛
نعععععع..." !
کیهان بازجوی عزیر امٌ القرا
http://www.kayhannews.ir/860507/2.htm#other202
يكشنبه 7 مرداد 1386
Subscribe to Posts [Atom]
