26 August 2007
روحانیت (!) و نسل کنجکاو و ب بسمل لا ی اصلاحات (!) اصول شماره 1 و 2 و3 و4 و5 و27 و110 و چه و چه قانون (!) اساسی جمهوری (!) آخوندی
"حکایت ما و روحانیت /
از آمريکا …
بعد از درگوشی های دو تن از فرماندهان سابق سپاه … آوائی برآمده که سپاه پاسداران تروريست است… و در ايران تمامی روزنامه ها و احزاب و گروه های داخلی… ايضا محمد خاتمی بزرگ ترين نماینده هنوز حاضر اصلاح طلبی به حمايت و دفاع از سپاه برآمده اند…. بماند...
در جنبش مشروطه ... جنبش با توشيح روحانيون بزرگ، آزادی را در کپی کردن قانون اساسی بلژيک دید... بعد هفتاد سال روحانيون ... قانون اساسی نوشتند، اما نه از روی قانون بلژيک، بلکه بر اساس نسخه اول شيخ فضل الله نوری و به روايت روحانی مقتدر ديگری که ايت الله خمينی باشد...
بایدمان خطاب به روحانيون معظم گفت آن بار بهانه آوردید که در مشروطه فکلی ها نگذاشتند و انقلاب را بیراهه بردند. خلق هم چیزی نگفت و اصلا عکس هائی را که نشان می داد روی آن صفه در مجلس هنگام منصوب شدن رضاخان به شاهی چه کسانی ايستاده اند، ناديده گرفت ... پدرها خوندل خوردند ... و فرض را بر اين گذاشتند که تاریخ معاصر همان است که در دوران معاونت آقای حدادعادل در آموزش و پرورش برای مدارس نوشته شده ...

حالا بايد به علما گفت که دفعه ديگر به خلق نمی توان گفت اين بازاری ها نگذاشتند و انقلاب را به بیراهه بردند. چرا که .... اين دفعه دنیای اينترنت است و یوتیوب و آرشیو اساسی یاهو و گوگل. دنیا و این نسل کنجکاو مثل اين دوربين مخفی ها می مانند که در همه دنیا به کار افتاده، همه چیز را دارند می بیند و ثبت می کنند" !
" . و ز"
http://www.roozonline.com/archives/2007/08/post_3750.php
............................
گروهی درست کرده بودیم بهعنوان اعتصاب... این بود که بچهها رفتند در اعتصاب...
بختیار یک روز من را دعوت کرد به خانه اش و گفت من نخستوزیری را قبول کردم شما هم بروید روزنامهیتان را دربیاورید. رادیو تلویزیون هم شروع کند از اعتصاب بیاید بیرون. چون ما در اعتصاب بودیم... ماها هوادار انقلاب بودیم. آقای بختیار گفت از اعتصاب دربیایید. آزادی میخواستید این هم آزادی. ۳۹ روز قبل از انقلاب بود. روز پنجشنبهای بود...
صبح جمعه آقای دکتر بهشتی من را دعوت کرد ... من هم رفتم.
گفت این خبر چیست؟
گفتم هیچی. اینها سانسور را برداشتند. خوب شد دیگر. ما هم راحت شديم حالا اخبار مربوط به انقلاب را چاپ می کنيم و مردم از وقايع با خبر می شوند .
گفت نه عزیزم، اعتصابات سراسری ست در کشور. شما هم جز اینها هستید. بالاخره انقلاب رهبری دارد.... شما از اعتصاب در نیائید... اعتصاب یک پیکرهی به هم پیچیدهای است که یک جایش خراب شود همهاش خراب میشود. ... اگر مطبوعات دربیاید ممکن است که رهبر تحریم کند. خیلی برای شما بد می شود.... شنبه مطبوعات در بیاید معنیاش این است که آزادی مطبوعات را بختیار داده.
گفتم خب داده دیگر. آخر این جزو شرایطش است. سانسور را برداشته است. ما هم که میخواهیم سانسور برداشته شود. شما هم که میخواهید انقلاب کنید. خب خیلی خوب است دیگر. این همه باید ناز بیبیسی را بکشید. روزنامهها در میآیند کارتان را انجام میدهند...
گفت آقای بهنود شما خیلی باهوشید.... دکتر بهشتی خیلی باهوش بود...
گفت شما اینجا تشریف داشته باشید. من زنگ میزنم به پاریس. شام خدمتتان میخوریم بعد جواب می آيد . این را من با نظر مثبت به ایشان منتقل میکنم. شاید... دستخطی بنویسند و اجازه دهند و روزنامهها با دستخط مبارک ایشان دربیاید
بعد نشستیم شام خوردیم و نماز خواند. همه هم پشت سرش نماز خواندند.
خلاصه خبر را داد و گزارشها را گرفت. آمد گفت الحمدالله، الحمدالله یک نماز شکری بخوانیم، اجازه فرمودند مطبوعات منتشر شود.
آخر شب شده بود و حکومت نظامی بود ولی دکتر بهشتی چندين کارت مجاز حکومت نظامی داشت ... و هر کس را می خواست با يکی از ماشين های کارت دار می فرستاد و مرا هم فرستاد .
خلاصه جمعه فردايش پيام آقا را فرستادند برای مطبوعات و روزنامهها هم از خدا خواسته. صفحهی اول عکس بزرگ اجازهی رهبر.
صبحاش دکتر بختیار به من تلفن کرد. گفت من متاسفم برای شما. برای خودتان یک آقا بالاسر دیگر درست کردید . من دلم میخواست شما آزاد باشید...
اهمیت حرفی را که بختیار زد نفهمیدم.
باید میگذشت
سه ماه بعدش،
حمله به دفاتر ما شروع میشد،
حمله به آیندگان شروع میشد
تا ما میفهمیدیم" !
حاج آقا بهنود خارج از کشور عالیجناب سرخ ریش و شرکا
قاصدک تورونتو
http://www.ghasedakonline.com/article.php?aid=74
Subscribe to Posts [Atom]