14 January 2007
هیچکس نمیخواهد بداند منابع مالی "اصلاحات طلب کاران (!) " کجاست ؟ و چرا لایتناهی است؟
فاطمه خانوم رجبي شکایتنامه مفصلی تنظبم کرده است، خطاب به "مقام عظماي ولايت" و "ولی امر مسلمین" (که از قرار معلوم به طور شراکتی، نماینده تام الاختیار خداوند متعال در ایران صاب مرده تشریف دارند). در این شکایتنامه مثنوی هفتادمن کاغد، هرچند سطر به چند سطر و به طور مکرر از دکتر امدی نجات (پرزیدنت) و تیمسار رضاخان حزباللهی (شهردار) انواع و اقسام ذکر خیر به عمل آمده است؛ مفصل. این تفصیلات سیاسیعبادی اخیر الذکر، در این جا به طور استصوابی توسط همکاران دارالترجمه زبان یاجوج و ماجوج حذف شد، تا لبٌ مطلب شاکیه محترمه فی الفور بیاد دست مدعیان فاطمه خانوم رجبي ( علی الخصوص: مدعیان خارج از کشوری) و برای مدیران دو قولوی شرکت سهامی نمایندگی تام الاختیار خداوند متعال در ایران صاب مرده هم جای چک و چونه زدن باقی نباشه که خانوم فاطمه رجبي (با یک فقره جمله، که در اینجا به طور استصوابی حذف شد) میخواد بگه:"به تاریخ اعلام میکنم
که «عدالت ستیزی» جناحهای سیاسی، در «زنده به گور کردن زن»
راه جاهلیت عرب را پیش گرفته است"!
.............................................................................................................................................
مقام عظماي ولايت!
اين جانب فاطمه رجبي هستم... از آنجا كه براي نوشتن اين نامه، توسط يكي از روحانيون فقيه و وارسته، از خداوند عليم و حكيم، طلب مشورت نمودهام، باكي از تخريب و ترور ندارم. حضرت حق پاسخ استخارهام را چنين فرمود: «خيلي خوب است، در انجام آن ترديد نكنيد».
ولايت امر مسلمين !
...آنچه امروز از «فقر و فساد و تبعيض» در جامعه به صورت گسترده ملاحظه ميشود، از نگاه هر فرد عادي، چيزي نيست، مگر برنامهها و راهكارهاي دو دوره گذشته!
… از دیگر مسائل آن دوران «امتیازطلبی خانوادگی» در میان مسؤولان بود. واژه «آقازادگی» نه در معنای شخصیت، روش و منش و تبار والای اسلامی، بلکه با تصویر امتیازات، رانتها و ثروتهاي خانواده برخی مسؤولان به ویژه عالیترین مقامها، خود نشان داد.
از هرچه بتوان گذشت، نمیتوان حضور و ماهیت حضور فرزندان و خویشان رئیس دولت سازندگی را اشاره نداشت آنچه در شهریورماه در دادگاه یک کشور اروپایی افشاء شد، گوشه کوچکی از فساد مالی، سیاسی و اقتصادی 16 ساله حاکمیت «توسعه» و اصلاحطلبی بود.
آیا در این ماجرا که رقم 15میلیون دلار رشوه یا پورسانت یا ... در یک معامله نفتی مطرح شد نام «مهدی هاشمی» با اسم مستعار «جونيور» ثبت نگردید؟ حال بازهم رئیس دولت سازندگی باید اصرار کند تا مدعیان این مفاسد خانوادگی «براي ادعای خود سند بیاورند»؟!
…تعجب از آن است که قوه قضائیه نظام اسلامی، پس از افشای این مسأله، که نقطهای از صفحات رانتخواری، ثروتاندوزی و مفاسد بیشمار را نشان میدهد، وزارت نفت در 16 سال گذشته را «پاک یا پاکترین وزارتخانهها ارزیابی میکند»؟!
... آیا مسؤولان قوه قضائیه، اگر برای خداوند سبحان پاسخی آماده کرده باشند، نمیپندارند «تاریخ» صفحات خود را از اسناد و مدارک پرخواهد کرد ... کشید؟
خدا نیاورد روزی را که یک «ویل دورانت» پیدا شود تا با ثبت واقعیات عملکرد مسؤولان، خانواده ها و اطرافیان آنان را در این دوران به تحلیل و بررسی بنشیند.
«فائزه هاشمی» ... یا «فاطمه هاشمی» با کدام صلاحیت علمی، سیاسی و یا انقلابی و دینی وارد عرصه فرهنگي شده، یا این که «مدیریتهای ویژه» را مادامالعمر به خود اختصاص دادند؟
مقام عظمای ولایت!
...این اشارات کوچکترین و ناچیزترین مسائلی است که همه ملت از آن آگاه است… آنان که در پایان دولت سازندگی … حتی «خواهان تغییر قانون اساسی و مادامالعمر شدن ریاستجمهور براي رئیس دولت سازندگی» شدند، بر آنند با فحاشی و تخریبگری قدرت و ثروتی را که در 8 سال حاکمیت دولت اصلاحات «فربهی بیشتری» یافت، همچنان مصون نگهدارند.
مقام عظمای ولایت!
...البته، رانتخواریها و ویژه طلبیها و مدیریتهای خانوادگی، سرمایه عظیم را برای اصلاحطلبان به مانند کارگزاران سازندگی ثمر داد که تأسیس مؤسسات فرهنگی، هزینه گزاف تبلیغاتی و ایجاد روزنامههاي زنجیرهای و سفرهای پی در پی خارجی این طیف را به آسانی میپردازد...
آیا فساد و تبعیض اداری، اجتماعي، سیاسی و فرهنگی و اقتصادی، ثمره کار مدیران گذشته نیست؟ اگر نیست، پس رئیس مجلس و همه همفکران با او به ملت پاسخ دهند این معضلات را چه کسی و چه عاملی در جامعه ایجاد کرده است؟
از سوی دیگر میپرسم چرا ... به «خاندانسالاری» دو رئیسجمهور اسبق و سابق حتی در حال حاضر اشاره ندارند؟
چرا هیچ یک از وکلا، روزنامهها، صدا و سیما و سایتها و سخنگویان گروههای دینی و سیاسی سفر 60 نفره آقای هاشمی را به عربستان سعودی، آن هم با هواپیمای اختصاصی و همراه داشتن فرزندان، ندید و نشنید، و برای آن خواستار «جایگاه تعریف شده» نگردید؟
چرا هیچیک از افراد و گروههای نام برده، سفرهای آقای خاتمی را به آمریکا، انگلیس و ... مورد سؤال قرار نمیدهد، و همراهی دختر، برادر، خواهرزاده و ... وی را، بدون داشتن جایگاه سیاسی یا مسؤولیتی مورد پرسش قرار نمیدهد؟
واقعاً هیچکس در این کشور نمیخواهد بداند منابع مالی این افراد کجاست؟ و چرا لایتناهی است؟
هیچکس نمیخواهد بپرسد، چرا خانواده این افراد حتی پس از پایان ریاستجمهوری آنان، همچنان «سروری» بر ملت دارند؟ ...
این نامه را نوشتم تا تاریخ بداند ...نوشتم تا تاریخ بخواند ....که چرا «یک حلقه از افرادی که عملکردشان، برنامههاشان و سخنانشان خارج از اصول انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی است» و حتی با آن تقابل دارد، «چهره»ها و «شخصیت»ها و «ستون»های نظام اسلامی شدهاند؟! ... این «شخصیتسازی» و «چهرهپردازی» و «برپا نمودن ستون» برای نظام اسلامی را با چه «بهای سنگینی» باید تحمل نمود و تا کی و تا کجا؟
آیا آرای آقای هاشمی که با وسایل و دسایس سیاسی و متأسفانه مذهبی، جمع گردید، و جایگاه مجلس خبرگان سبب میگردد تا هم پیشینه او و خانوادهاش، و هم حال پرمسأله وي به لحاظ مبانی فکری و مشی عملی «مصونیت آهنین» یابد؟ آیا حضور وی در مجلس خبرگان، مسؤولیت ملت را در برابر او و هریک از نمایندگان این مجلس عظیم، بیشتر نمیکند؟
چرا نباید فرد یا افرادی به مبانی فکری و اعتقادی و سیاسی آقای هاشمی بپردازند؟ مگر نه اینکه وی در سخنرانی انتخاباتی خود در «شهر ری» و در «جمع روحانیون» اعلان داشت: «اوایل انقلاب ولایت فقیه یک اصل مطرود» بود؟ ....مگر نه این که او در همين سخنراني «امام سلام الله عليه را متهم کرد که در اول انقلاب ولایت فقیه را مدنظر نداشت» ... ؟
فاطمه رجبی
يکشنبه ۲۴ دی ۱٣٨۵ - ۱۴ ژانويه ۲۰۰۷
..................................................................
منبع: سایت انصارنیوز
کل شکایتنامه: دارالترجمه زبان یاجوج و ماجوج
http://che-0-che-0-che.blogspot.com/2007/01/blog-post_116880112210099459.html
Subscribe to Posts [Atom]